جای برگشتن علی می رفت سوی کوفیان
گوئیا این بود تنها آرزوی کوفیان
راه باز کردند تا اکبر بیاید بینشان
عقده ی دیرینه وا شد از گلوی کوفیان
جزر و مد تیغ شمشیر عدو بی سابقه است
شد پر از خون علی اکبر سبوی کوفیان
بعد از آنکه جان سالم به تن اکبر مباد
صحبت از مرگ حسین شد گفتگوی کوفیان
دشمنی باهر که رنگ و بویی از حیدر گرفت
بر علی سوگند بوده خلق و خوی کوفیان
گوئیا زهرا بدنبال علی در کوچه هاست
دخت حیدر می دود گریان بسوی کوفیان