اطلاعات عمومی

اطلاعات عمومی در همه موارد

اطلاعات عمومی

اطلاعات عمومی در همه موارد

آقای مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اخیرا نامه‌ای به آیت‌الله جنتی نوشته‌اند، من آن نامه را خواندم. 

من می‌خواهم جواب نامه ایشان را بدهم. 

اقای مطهری فرزند شهید آیت‌الله مرتضی مطهری!

شما در نامه‌ خود نوشته‌اید:‌

«اینکه پس از برخورد خشونت‌آمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسراییل از معترضان حمایت کرده‌ باشند، دلیل بر این نمی‌شود که آن حرکت از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است.»

آقای مطهری من سواد ندارم ولی جواب این را خیلی راحت متوجه می‌شوم یا شما خیلی ساده‌ هستید یا خود را به آن راه زده‌اید سوالتان مثل سوال بچه‌ها می‌ماند وقتی بچه یک چیزی را می‌پرسد ده‌ها بار دوباره همان را تکرار می‌کند جواب این سوال شاید صدهابار تا بحال گفته شده ولی جهت اطلاع‌تان یک بار هم من می‌گویم. 

حرف شما قبول آقای مطهری از ابتدا آمریکا و اسراییل پشت این جریان نبود از زمانی که این گروه شروع به اغتشاش و قصد براندازی داشتند و معلوم شد که آمریکا و اسرائیل و انگلیس پشت اینها هستند آیا سران فتنه حتی یک بار فقط یک بار شد که اعلام کنند این اغتشاشگران از ما نیستند و اغتشاشگران را از خود تبرئه کنند. 

آقای مطهری این دیگر جای پرسش نیست!!!

شما نوشتید سران فتنه پس از آزادی مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد. فکر کنم مزاح فرمودید!!! آقای مطهری از کی شوخی داشتیم اینها کی مصالح کشور و انقلاب را رعایت نکردند که حالا دومش باشد. 

فتنه 88 را اینها به وجود نیاوردند اصلا روح اینها خبرنداشتند اینها مگر بارها و بارها از اغتشاشگران اعلام برائت نکردند. 

آقای مطهری روز عاشورا را فراموش کنید که پرچم امام حسین علیه السلام را آتش زدند به امام حسین توهین کردند اصلا بی‌خیال اینها باش. 

آقای مطهری یا از دنیای سیاست هیچ چیزی نمی‌دانید یا به دنبال براندازی هستید. شما خود تکلیفت را با نظام مشخص کن وکیل وصی رهبران فتنه نباش. 

آقای مطهری من در سال 88 در ایران نبودم در خارج از کشور بودم شبی که انتخابات در ایران برگزار شد. یک شبکه ماهواره‌ای بود که منافقین راه اندازی کرده ‌بودند دقیقا همان شب این شبکه اعلام کرد ای مردم ایران ما جمهوری اسلامی را نمی‌خواهیم هرکسی می‌خواهد در انتخابات ریاست جمهوری برنده شود برای ما فرقی نمی‌کند فردا بعد از اعلام نتیجه انتخابات به خیابان‌ها بریزید و شعار دهید رای مرا پس بده. 

و دقیقا فردا همان اتفاق افتاد و عده‌ای اراذل و اوباش که منافقین اینها را از قبل آماده کرده بود به خیابان‌ها آمده و شعار دادند. که البته بایستی همه آنها در آن روز بازداشت می‌شدند و ریشه توطئه در همان ابتدا خشکانده می‌شد که متاسفانه نشدند و بعد ازاین جریان احمدی‌نژاد در عکس العمل به اینها گفت اینها خار و خاشاک هستند. ایشان راست واقعا آنها خار و خاشاک بودند نه طرفدار موسوی! البته احمدی‌نژاد هم نباید این حرف را می‌زد. ولی خوب زد!

بعد از این جریان که ریختند توخیابان‌ها و اغتشاش کردند و آتش زدند و برای براندازی اقدام می‌کردند تمامی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان به اصطلاح لوس آنجلسی را هر کدام که نگاه می‌کردید لحظه به لحظه از تهران و شهرهای مختلف ایران گزارش می‌دادند و از مردم می‌خواستند به اختشاشگران بپیوندند و از طرفی در همین شبکه ها نحوه مبارزه با پلیس ضدشورش را به اختشاشگران آموزش می‌دادند. که چه کار کنند که بر پلیس ضدشورش غلبه کنند. 

آقای مطهری با شما هستم اگر در گوش خود پنبه گذاشته‌اید دربیاورید و بدانید در دوربرتان چه می‌گذرد. 

آیا موسوی و کروبی از این اخبار آگاهی داشت یا نه اگر آگاهی داشت و با آگاهی از اختشاشگران حمایت می‌کردند که صدها بار هم اعدام شوند باز هم کم است اگر از اخبار خبر نداشت پس ایشان چطوری می‌خواست رییس جمهور یک کشور شود که این همه دشمن دارد یا می‌خواست کشور را دست و بسته تحویل دشمن دهد. 

آقای مطهری اگر در جریان فتنه 88 تدبیر مقام معظم رهبری و کمک خدا نبود الان حداقل چیزی که برای ایران رقم خورده بود این بود که ایران تبدیل به سوریه و عراق دیگری می‌شد آقای مطهری خواب که تشریف ندارید. 

آقای مطهری لطفا از خواب بیدار شوید این همه خود را به خواب نزنید شنیدید که مثلی است می‌گویند اگر کسی خواب باشد می‌شود آن را از خواب بیدارش کنید ولی اگر کسی خود را به خواب زده باشد هیچ کس نمی‌تواند ایشان را از خواب بیدار کند لطفا از این گروه آدم‌ها نباشید. 

بررسی مالکیت فلسطین در تورات/ 7

این مطلب عینا از سایت خبرگزاری مشرق برداشته شده
بررسی مالکیت فلسطین در تورات/ 7
و چون بینید که اورشلیم به لشکرها محاصره شده است، آنگاه بدانید که خرابی آن رسیده است. آنگاه هر که در یهودیّه باشد، به کوهستان فرار کند و هر که در شهر باشد، بیرون رود و هر که در صحرا بُوَد، داخل شهر نشود. زیرا که همان است ایام انتقام، تا آنچه مکتوب است تمام شود. لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد. و به دم شمشیر خواهند افتاد و در میان جمیع امّت‌ها به اسیری خواهند رفت و اورشلیم پایمال امّت‌ها خواهد شد.

 صهیونیست‌ها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دومِ تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از آنکه حضرت عیسی(ع) با یهودیان اتمام حجّت کرد، بلای بزرگ خداوند به توسط رومیان و سردار آنها تیتوس بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. خداوند در قرآن یهودیان را مخاطب ساخته حکم می‌فرماید که تنها راه بازگشت ایشان به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیۀ هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکُم‏ أَن یَرْحَمَکُم وَ إنْ عُدتُم عُدْنَا).

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که تا هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین، برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیست‌ها را بررسی کند.

********

عیسی(ع): اگر توبه نکنید به زودی از فلسطین اخراج می‌شوید

بازگشت یهود از اسارت بابل

پس از فتح بابل به دست کورش، یهودیان از آن شهر آزاد شده به فلسطین بازگشتند. لکن‌ بدون‌ امداد خداوند نتوانستند معبدی برای پرستش او بنا کنند. چرا که معبد خدا فقط باید به توسط انبیای هر قوم بنا شود. این موضوع از زبان موسی(ع) در خطاب به قومش مؤکد گشته که عبادت و قربانی را فقط در مکانی که خداوند برخواهد گزید به جای آور:

با حذر باش که در هر جایی که میبینی قربانیهای سوختنی خود را نگذرانی. بلکه در مکانی که خداوند در یکی از اسباط تو برگزیند در آنجا قربانیهای سوختنی خود را بگذرانی و در آنجا هر چه من به تو امر فرمایم به عمل آوری (تثنیه 12/ 13 و 14).[1]

همانطور که در قسمت‌های قبل آمد، قرآن مجید کلیات این موضوع را در سورۀ حج مؤکد کرده است که معابد (مَنسَک‌ها) در هر قومی از سوی خدای تعالی معین می‌شود، یعنی به توسط انبیای هر قوم:

و براى هر امتى عبادتگاهی نهادیم تا نام خدا را بر حیوانات بسته‌زبان که روزیشان کرده است یاد کنند. پس معبود شما خداى یگانه است، مطیع او شوید و فروتنان را بشارت ده (حج/ 34). وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکاً لِّیَذْکُرُواْ اسْمَ اللهِ عَلىَ‏ مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِیمَةِ الأنْعَامِ فَإلهُکمُ‏ إلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أسْلِمُواْ وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِین.

اگرچه یهودیان مکان معبد ویران سلیمان را در اختیار داشتند ولیکن قادر نبودند بنای آن را تجدید کنند. نزدیک به یکصد سال گذشت (از 538 تا 444 قبل از میلاد) تا اینکه‌ خداوند به‌ مدد دو نبی به نامهای عَزرا و نَحَمیا، یهودیان را نصرت‌ بخشید تا معبد دوم و خانه‌ها و حصارهای‌ اورشلیم‌ را بسازند.

عیسی(ع): اگر توبه نکنید به زودی از فلسطین اخراج می‌شوید

ظهور عیسی(ع)

حضرت عیسی(ع) در حدود سال 30 میلادی به پیامبری مبعوث شد. رسالت آن حضرت آنطور که از اناجیل مسیحی برمی‌آید توبه دادن یهودیان بوده است. به این معنا که بعد از 470 سال که از ساخت معبد دوم می‌گذشت یهودیان به سمت ظلم و شرک گراییده، خصوصاً کاهنان قوم شدیداٌ یاغی شده بودند.

اولین جمله‌ای که انجیل متی از حضرت عیسی(ع) در خطاب به مردم نقل کرده، این است:

از آن هنگام عیسی به موعظه شروع کرد و گفت: توبه کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است (متی 4/ 17).

مقصود از «ملکوت خدا» در اینجا، «روز داوری» (Judgment day) یا «روز عقوبت یهود» است[2] که طبق تحذیر پیشین انبیاء در آن روز دشمنان یهود برای نابودی اورشلیم و اخراج یهود، به آنها حمله‌ور می‌شوند.

همچنین مطابق اناجیل مأموریت حضرت یحیی(ع) که اندکی قبل از حضرت عیسی(ع) شروع به کار کرده نیز همین است:

و در آن ایام یحیی تعمید دهنده در بیابان یهودیه ظاهر شد و موعظه کرده می‌گفت: توبه کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است (متی 3/ 1 و 2).

و در ادامه آمده است:

پس‌ چون‌ بسیاری از فریسیان‌ و صدّوقیان‌ را دید که‌ به جهت‌ تعمید وی می‌آیند، بدیشان‌ گفت‌: ای افعی‌زادگان‌، کِه‌ شما را اعلام‌ کرد که‌ از غضب‌ آینده‌ بگریزید؟ اکنون ثمرۀ شایستۀ توبه بیاورید، و این سخن را به‌ خاطر خود راه مدهید که پدر ما ابراهیم است. زیرا به شما می‌گویم خدا قادر است که از این سنگ‌ها فرزندان برای ابراهیم برانگیزاند. و الحال تیشه بر ریشۀ درختان نهاده شده است، پس هر درختی که ثمرۀ نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده شود (متی 3/ 7 تا 10).

همانطور که دیده می‌شود در انجیل متی، اولین سخن حضرت عیسی و یحیی یکسان است. هر دو نبی سعی داشته‌اند مردم را از عقوبت خداوند بترسانند و تأکید نمایند که اگر توبه نکنند، به زودی ریشۀ درخت یهود از فلسطین کنده خواهد شد.

گرچه اغلب قوم‌ یهود، مرید حضرت عیسی(ع) گشتند لیکن‌ کاهنان‌ و کاتبان که‌ معبد و کنیسه‌ها را در اختیار داشتند او را خوش‌ نداشتند و برای سخنرانی‌های او موانعی ایجاد می‌کردند. لذا آن حضرت مجبور می‌شد شهر به شهر بگردد و اغلب در خانه‌های مردم موعظه کند. او دوازده حواری برای خویش برگزیده بود تا علاوه بر تعلیم آنها، شاهدان سخنان و معجزاتش باشند (انجیل لوقا 24/ 48 ـ اعمال رسولان 1/ 8 ـ قرآن: آل‌عمران/ 53).

عیسی(ع): اگر توبه نکنید به زودی از فلسطین اخراج می‌شوید


عیسی(ع)، کاهنان یهود را محکوم می‌کند

حضرت‌ عیسی(ع‌) با سخنان و معجزات شگفت خود موفق شد تا اغلب مردم را به خدا دعوت کند و آنها را توبه دهد. لکن کاهنان‌ یهود نه تنها به او ایمان نیاوردند بلکه چند نوبت قصد دستگیری و قتل او را کردند (متی‌ 21/ 46 - 26/ 4 و 5 ـ لوقا 20/ 19 و 20). ولی علاقۀ وافر مردم به عیسی(ع) و ازدحام آنها بر وی، باعث شده بود که کاهنان نتوانند به مراد خود برسند (مرقس‌ 12/ 12 - 14/ 1 و 2 - لوقا 19/ 47 و 48 - 20/ 19 - یوحنا 11/ 47 تا 54).

 عیسی(ع‌) کاهنان را مقصر اصلی گناهان مردم می‌شمرد و آنها را چنین‌ هشدار می‌داد:

وای‌ بر شما که‌ مقابر انبیاء را بنا می‌کنید و پدران‌ شما ایشان‌ را کشتند. پس‌ به ‌کارهای‌ پدران‌ خود شهادت‌ می‌دهید و از آنها راضی‌ هستید. آنها ایشان‌ را کشتند و شما قبرهای‌ ایشان‌ [= انبیاء] را می‌سازید. از این‌ رو حکمت‌ خدا نیز فرموده‌ است‌ که‌ به‌ سوی ایشان‌ انبیاء و رسولان‌ می‌فرستم‌ و بعضی‌ از ایشان‌ را خواهند کشت‌ و بر بعضی جفا خواهند کرد تا انتقام‌ خون‌ جمیع‌ انبیاء که‌ از بنای‌ عالم‌ ریخته‌ شده‌ از این‌ طبقه ‌[=کاهنان‌ و کاتبان] گرفته‌ شود؛ از خون‌ هابیل‌ تا خون‌ زکریا که‌ در میان‌ مذبح‌ و هیکل کشته‌ شد. بلی‌ به‌ شما می‌گویم‌ که‌ از این‌ فرقه‌ [کاهنان و فریسیان] بازخواست‌ خواهد شد. وای بر شما ای‌ فقها، زیرا کلید معرفت [= تورات]‌ را برداشته‌اید که‌ خود داخل‌ نمی‌شوید و داخل‌شوندگان‌ را هم‌ مانع‌ می‌شوید.[3] (انجیل‌ لوقا 11/ 47 تا 52)

عیسی(ع‌) با استفاده از مزامیر داوود(ع) با کاهنان یهود‌ احتجاج می‌کرد که‌ چرا به مردم تعلیم می‌دهند که ماشیح یعنی پیامبر خاتم از نسل‌ داوود(ع‌) خواهد آمد؟ انجیل متی بعد از این نقل، نوشته است که کاهنان نمی‌توانستند جواب او را بدهند [4] (انجیل‌ متی‌ 22/ 41 تا 45). پس‌ آنگاه عیسی(ع)‌ به‌ مذمّت‌ اکید ایشان‌ پرداخت.‌ این مذمت و‌ موعظه عیسی(ع)،‌ سراسر باب‌ 23 از انجیل متی‌ را در بر گرفته‌ و حضرتش در ختام‌ آن‌، از خرابی قریب‌الوقوع اورشلیم خبر داده‌ است‌:

ای‌ اورشلیم‌، اورشلیم‌، قاتل‌ انبیاء و سنگسارکنندۀ مرسلان‌ خود! چند مرتبه خواستم‌ فرزندان‌ تو را جمع‌ کنم‌ مثل‌ مرغی‌ که‌ جوجه‌های‌ خود را زیر بال‌ خود جمع می‌کند و نخواستید. اینک‌ خانۀ شما برای‌ شما ویران‌ گذارده‌ می­شود. (متی‌ 23/ 37 و 38)

اما کاهنان یهود به جای اندیشه کردن به عاقبت قوم و تحذیراتی که خداوند در تورات موسی(ع) به جهت ویرانی اورشلیم و باز پس گرفتن ارض مقدس از ایشان، مذکور داشته بود و حضرت عیسی(ع) نیز همان‌ها را به نحوی دیگر از سوی خداوند متذکر می‌شد، اکثرشان در این اندیشه بودند که با آمدن عیسی به معبد و با معجزات وی، کسب آنها از رونق افتاده و مردم دیگر سرسپردۀ آنها نیستند بلکه تابع عیسی(ع) شده‌اند.

عیسی(ع): اگر توبه نکنید به زودی از فلسطین اخراج می‌شوید


پیشگویی عیسی(ع) از خرابی اورشلیم و معبد دوم

مطابق انجیل لوقا، حضرت عیسی(ع) به حواریون خود از روزهای خرابی اورشلیم سخن می‌کند. او در ابتدای سخنش خبر می‌دهد که به زودی حتی یک سنگ از این معبد باقی نخواهد ماند:

و چون بعضی ذکر هیکل می‌کردند که به سنگ‌های خوب و هدایا آراسته شده است [عیسی] گفت، ایّامی می‌آید که از این چیزهایی که می‌بینید، سنگی بر سنگی گذارده نشود، مگر اینکه به زیر افکنده خواهد شد. و از او سؤال نموده، گفتند، ای استاد پس این امور کی واقع می‌شود و علامت نزدیک شدن این وقایع چیست؟ (لوقا 21/ 5 تا 7).

عیسی(ع) به حواریون خود خبر می‌دهد که روزی خواهد رسید که سلاطین و حاکمان شما را در بند کرده، خواهند کشت و جمیع مردم به جهت نام من از شما شاگردانم نفرت خواهند ورزید. لکن شما صبر کنید تا ایمان خود را حفظ کنید. آن حضرت سپس از روزهای حمله به اورشلیم خبر می‌دهد:

و چون بینید که اورشلیم به لشکرها محاصره شده است، آنگاه بدانید که خرابی آن رسیده است. آنگاه هر که در یهودیّه باشد، به کوهستان فرار کند و هر که در شهر باشد، بیرون رود و هر که در صحرا بُوَد، داخل شهر نشود. زیرا که همان است ایام انتقام، تا آنچه مکتوب است تمام شود. لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد. و به دم شمشیر خواهند افتاد و در میان جمیع امّت‌ها به اسیری خواهند رفت و اورشلیم پایمال امّت‌ها خواهد شد تا زمان‌های امّت‌ها به انجام رسد. و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امّت‌ها روی خواهد نمود به‌ سبب شوریدن دریا و امواجش. و دل‌های مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر می‌شود (لوقا 21/ 20 تا 26).

عیسی(ع): اگر توبه نکنید به زودی از فلسطین اخراج می‌شوید


عیسی(ع) چطور از صلیب نجات یافت؟

مسیحیان به مصلوب شدن عیسی اعتقاد دارند، ولکن مسلمانان مطابق قرآن حکیم، معتقدند که امر بر دشمنان حضرت عیسی مشتبه شده و آنها او را نه کشته‌اند و نه یقیناً مصلوب کرده‌اند.[5] به جهت اثبات این مسئله برای مسیحیان، نیازی به استناد کردن به قرآن مجید نیست.

همانطور که پیش‌تر مذکور آمد، قرآن مجید در عنکبوت/ 46 به ما مسلمانان فرمان داده است تا در مباحثه با اهل کتاب فقط از روش «جدال احسن» استفاده کنیم. لهذا این مسئله را می‌توان از متن اناجیلِ اربعة مسیحیان به‌روشنی اثبات کرد و ما پیش‌تر در مقالۀ جداگانه‌ای به آن پرداخته‌ایم (نقدی بر مصائب خرافی مسیح(ع)). لکن در اینجا به جهت ارتباط مبحث، ناگزیر هستیم به رسالت حضرت عیسی(ع) و شبهۀ تصلیب او اشاره کنیم.

کلید حل معمای صلیب، آن است که تأمل کنیم که چرا از وقتی که عیسی ظاهراً دستگیر می‌شود کردار و سخنان او و همچنین رفتار مردم در قبال او تغییر می‌کند. جواب این است که یهودای اسخریوطی آن‌ حواری‌ خائنی‌ که‌ عیسی(ع‌) را به‌ سی سکۀ نقره به کاهنان‌ فروخته‌ بود (انجیل متّی ‌26/ 15) به‌ مکر خداوند چهره‌اش‌ به‌ هیئت‌ عیسی(ع‌) تبدیل‌ یافت. مردم‌ به‌ سبب جزع‌ و فزع‌ بسیار وی‌ و کفرگویی‌هایش‌ (متی‌ 26/ 65 - 27/ 46 ـ لوقا 22/ 68 ـ یوحنا 19/ 23) با یقین‌ به‌ اینکه‌ باطن عیسی را اکنون در وقت مواجهه با مرگ شناخته‌اند،‌ از پیروی آن حضرت‌ خارج‌ شده، وی را یک‌ فتنه‌گر و نبیّ‌ کذبه‌ و فرد گمراه‌کننده تلقی‌ کردند (لوقا 23/ 2 ـ یوحنا 7/ 12). لذا تمامی‌ قوم‌ غیرتمندانه‌ علیه‌ عیسی اجتماع‌ کرده‌، قتل‌ او را خواستند (متی‌ 27/ 25). حواریون نیز‌‌ از ترس‌ دستگیرشدن و برای حفظ جانشان،‌ پنهان‌ گشته‌ بودند (یوحنا 20/ 19).

کاهنان حکم قتل عیسی را از پیلاطس گرفتند و به سبب کینۀ شدیدشان از او، آن محکوم را عریان به دار کشیدند. فرد محکوم نیز عیسی بودن خود را انکار می‌کرد و مردم خصوصاً بدین سبب بر او غیور شده بودند و تا نمرد از پای ننشستند. یهودا به سرعت جان داد و یکی از متمولین به نام یوسف رامه‌ای جسد وی را از پیلاطس خرید. اما یک سرباز رومی قبل از آنکه جسد را پایین بیاورد برای اطمینان از مرگ وی، با نیزه شکمش را درید (انجیل یوحنا 19/ 34) و لذا مجبور شدند برای زایل کردن بوی متعفن جسد، به وقت تدفین حدود چهل لیتر از عطریات مصرف کنند.

لیکن‌ عیسای حقیقی چند روز پس‌ از واقعۀ تصلیب‌ در خانۀ محل‌ اختفای‌ حواریون‌ در اورشلیم،‌ بر ایشان ظاهر شد و عملاً شهادت‌ داد که‌ زنده‌ است‌ (یوحنا 20/ 19 و 20) و عیب و آسیبی‌ بدو نرسیده‌. حواریون‌ نیز مثل‌ باقی‌ مردم‌ او را مصلوب‌ می‌پنداشتند؛ البته بجز پطرس‌ که‌ هویت‌ آن‌ مصلوب‌ را تأیید نکرده‌ و حتی بر او دشنام‌ و لعنت نیز‌ فرستاده‌ بود (متی ‌26/ 74). حواریون‌ با دیدن‌ عیسی(ع‌) گمان‌ می‌بردند که‌ روح‌ وی را می‌بینند و ابتدائاً از فرط خوشی،‌ سخنانش را تصدیق‌ نمی‌کردند (لوقا 24/ 36 تا 45 ـ یوحنا 20/ 20). لیکن‌ او عیسای‌ حقیقی‌ بود و مصلوب‌ هم‌ نگشته‌ بود. مردم‌ مجدداً برای‌ دیدار عیسی(ع) ‌و بیعت‌ با وی به‌ دیدارش‌ آمدند و حضرتش چند روز بعدتر به وقت ظهر از فراز کوه‌ زیتون‌ در اورشلیم‌، به توسط فرشتگان به‌ آسمان‌ بالا برده شد‌ (اعمال‌ رسولان‌ 1/ 9).

پس از چند روز،‌ پطرس وصیّ عیسی(ع)، در جمع 120 نفر از شاگردان و پیروان عیسی(ع)، از عاقبت‌ شوم‌ یهودا سخن گفت که در منظر همۀ مردم اورشلیم،‌ به عقوبت خیانت، شکمش پاره گشته امعایش بیرون ریخته است (اعمال‌ 1/ 15 تا 19). او چندی بعد در معبد به‌ مردم‌ گفت‌ که‌ شما آن‌ مصلوب‌ را نشناختید (یعنی در حقیقت‌ او عیسی نبوده است) و لذا بایست اکنون توبه‌ کرده‌ به‌ سوی‌ خداوند بازگردید تا بقای‌ شما در این‌ زمین‌ فلسطین‌ ابدی‌ باشد (اعمال‌ 3/ 17 تا 19).

مصلوب‌ نشدن‌ عیسی(ع‌) برای‌ همۀ مردم‌ علن‌ شده‌ بود و کاهنان‌ هم‌ نمی‌توانستند آن‌ را انکار نمایند (اعمال‌ 4/ 16). ولی‌ ایشان‌ آرام‌ ننشسته‌ و به‌ مقابلۀ فیزیکی‌ و قتل ‌ایمان‌آورندگان‌ به‌ عیسی(ع‌) پرداختند (اعمال‌ 6/ 13 - 7/ 58 - 9/ 2). شائول‌ مشهور به‌ پولس‌ نیز‌ در این‌ کار با ایشان‌ معاونت‌ داشت‌ (اعمال‌ 8/ 1 - 9/ 1 و 13). بعدها او مقابله‌ فرهنگی‌ را ترجیح‌ داد و به‌ خارج‌ از فلسطین‌ رفته‌ و به‌ مصلوب‌ شدن‌ عیسی‌(ع‌) شهادت‌ می‌داد در حالی‌ که‌ او حتی یک لحظه هم‌ عیسی‌(ع‌) را ندیده‌ بود و حتی شاهد واقعۀ تصلیب هم نبود. جفا به‌ پیام‌ و رسالت‌ عیسی‌(ع‌) -- این‌ آخرین‌ نبی‌ بنی‌اسرائیل‌ -- آنچنان‌ عظیم‌ شد که‌ برخی‌ از حواریونش را کشتند (اعمال‌ 12/ 2) و در مورد مصلوب‌ شدن‌ یا نشدن عیسی‌(ع‌) شبهه‌ها افکندند.

در اینجا به یکی از شبهه‌ها اشاره می‌کنیم. عموم مردم حضرت عیسی(ع) را دوست داشتند ولی وقتی یهودای اسخریوطی را در هیئت عیسی(ع) دستگیر کردند مردم دیدند که او عیسی بودن خود را انکار می‌کند و می‌گوید من عیسی نیستم. لذا از او نفرت کردند. بعد از ظهور مجدد عیسی(ع) معلوم شد که آن مصلوب، راست می‌گفته است. مردم نیز به درستی غیرتمند شده بودند و برای همین بود که تا حکم قتل او را از پیلاطس نگرفتند آرام نشدند. با وجود این، در اناجیل نوشته‌اند که حضرت عیسی(ع) گفته است که پیروان من باید خودشان را انکار کنند:

عیسی به شاگردان خود گفت، اگر کسی خواهد متابعتِ من کند، باید خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته، از عقب من آید (متی 16/ 24 ـ و مشابهتاً در مرقس 8/ 34 و لوقا 9/ 23).

مسیحیان، این جمله را به طور کنایی و معنوی تفسیر می‌کنند که اشتباه است. زیرا با تأمل در دو کلمۀ «انکار» و «صلیب» می‌شود فهمید که این دو واقعه با هم مقارن بوده‌اند. یعنی وقتی آن محکوم را «صلیب» بر دوش به سمت کوه جلجتا می‌بردند او در همان وقت عیسی بودن خودش را «انکار» می‌کرده است.

امیر اهوارکی


پاورقی‌ها

[1]. در این خصوص همچنین نگا. سفر تثنیه 12/ 5 تا 12 ـ 26/ 2 ـ 31/ 11

[2]. اصطلاح «ملکوت آسمان» یا «ملکوت خدا» که مکرراً در اناجیل مسیحی آمده از پیام‌های اصلی حضرت عیسی(ع) است و یکی از ابهامات انجیل‌ها محسوب می‌شود. مسیحیان، تحقیقات زیادی در این خصوص صورت داده و کتاب‌ها و مقالات بسیاری در این خصوص نوشته شده ولی هنوز جواب قانع کننده‌ای برای آن به دست نیامده است. لکن راقم در مقاله‌ای که 21 مهر 1381 در روزنامه جام‌جم منتشر شد سعی کرد به کمک سه آیه از قرآن این ابهام اناجیل را بر طرف نماید. این سه معنا به ترتیب زمانی عبارتند از:

1. عقوبت یهود از طرف خدا (خرابی معبد دوم، مذکور در إسراء/ 7)

2. ظهور ماشیح (مثال عیسی به دانۀ سریع الرشد یعنی بشارت به آخرین پیامبر، مذکور در فتح/ 29)

3. قیامت و روز جزا (گذشتن شتر از سوراخ سوزن، که با اعراف/ 40 مشابه است)

وجه مشترک هر سه معنا این است که این سه واقعه منحصراً به دست خدا است و یهود از آمدن هر سه کراهت دارد. لذا از آن به حکومت یا ملکوت خدا تعبیر شده است. این اصطلاح را نویسندگان سه انجیل نخست جعل کرده‌اند و نه حضرت عیسی(ع). لذا است که در انجیل چهارم دیده نمی‌شود.

اگرچه مسیحیان ادعا می‌کنند که دو انجیل اول و چهارم، توسط دو حواری به نام‌های متی و یوحنا نوشته شده‌اند لکن از قضا نویسندگان اناجیل مرقس و لوقا وقایع را غالباً بهتر نقل کرده‌اند. مثلاً باب‌های 24 و 25 متی که به حمله دشمنان برای خرابی اورشلیم اختصاص دارد با حوادث روز قیامت مخلوط شده است. مستر هاکس نویسنده قاموس کتاب مقدس این خطا را به جای اینکه به متی نسبت دهد به حضرت عیسی(ع) منسوب کرده، در مدخل «نبی، نبیین» اینطور نوشته است:

و بسیار از اوقات پیغمبران امورات آینده را بدون تمییز زمان مشاهده می‌نمودند چنانکه حوادث وقایع قریب‌العهد یا بعیدالعهد به یکسان به نظرشان می‌آمد... مثل مشتبه شدن خرابی اورشلیم به حوادث روز جزا در متی 24 و 25.

اولاً که در اینجا شأن حضرت عیسی(ع) بر خلاف عقیده رایج مسیحی نه خداوند خالق، بلکه حتی یک پیامبر معصوم نیز محسوب نشده است! ثانیاً واضح است که این خطا از نویسندۀ انجیل متی است و نه حضرت عیسی(ع). زیرا این وقایع در باب 21 انجیل لوقا بدون خلط زمانی نقل شده است که در بخش پیشگویی عیسی(ع) از خرابی اورشلیم، به آن خواهیم پرداخت.

[3]. علت این ذمّ شدید و مثل زدن به «کلید معرفت»، بدان سبب است که حضرت موسی(ع) تورات اصلی را به لاویان ــ و به بیان دقیق‌تر به نسل برادرش هارون ــ سپرد تا نسل ذکور از این سبط، به آموختن و تعلیم آن به مردم بپردازند، و لذا اسباط دیگر را چنین اجازتی نبود که کاهن و کاتب شوند. در قرآن مجید نیز منع کردن مردم از راه خداوند، به توسط احبار و رهبان یهود، مذکور است (نگا. توبه/ 34 و 31 ـ نساء/ 160). و ایضاً اینکه تابوت عهدِ حاوی الواح تورات، ماترکِ آل هارون بوده است (بقره/ 248) و اینکه ربانیون و احبار یهود مأمور به حفظ کتاب خدا یعنی تورات شده بودند (مائده/ 44) و عهد سپرده بودند تا آن را برای مردم بیان کنند (بقره/ 63 ـ آل‌عمران/ 187 ـ اعراف/ 169). اما چنین نکردند و کلام خداوند در تورات را، مخفی کرده اغلب آن را کتمان می‌نمودند (انعام/ 91) و آن را به انواع جعل و تحریف‌ها آلودند (بقره/ 79) تا اینکه خداوند تابوت عهد یعنی الواح تورات اصلی را به وقت خرابی معبد سلیمان در سال 586 قبل از میلاد از ایشان گرفت و آنها را از وزر و وبالی که بدان سبب بر دوش خود احساس می‌کردند آسوده کرد. از آن زمان تاکنون یهودیان در حسرت تابوت عهد هستند.

[4]. یهود هنوز منتظرند که ماشیح موعود از نسل حضرت داوود(ع) ظهور کند. اما جالب توجه است که حضرت موسی(ع) نیز طبق نقل تورات کنونی، آن نبی موعود را از نسل «برادران یهود» فرموده است و نه از نسل یهود! (سفر تثنیه 18/ 18). از آنجا که قوم بنی‌اسرائیل، فرزاندان اسرائیل ــ یعنی یعقوب(ع) هستند، لذا این «برادر»، یا بایست برادر یعقوب باشد و یا برادر پدرش اسحاق. اما یعقوب(ع) یک برادر به نام عیصو داشت که شرور بود و قوم ادوم از وی پدید آمد که در نهایت به بدکرداری‌شان منقرض شدند (ارمیاء 49/ 10 ـ عوبدیاء 10 و 18). لذا ماشیح موعود که بایست از نسل «برادر اسحاق» باشد یعنی از نسل حضرت اسماعیل. اگر کسی بشارات عهدین را به تفصیل ملاحظه کند خواهد دریافت که آن بشارات جز حضرت رسول‌الله(ص) مصداقی نداشته و نخواهد داشت.

[5]. در این خصوص نگا. نساء/ 157 و 158 و همچنین آل‌عمران/ 54 و 55. اما مورد جالب‌تری که مفسران قرآن آن را مغفول گذاشته‌اند آیۀ شریفۀ 115 از سورۀ مائده و آیه 56 از سورۀ آل‌عمران است که در یکی از حواریون مصداق دارد، کسی که به حضرت عیسی(ع) کافر شده است. اگرچه قرآن مجید نام این حواری را نیاورده لکن بر اساس قول یکسان هر چهار انجیل مسیحیان، واضح و مبین می‌شود که آن شاگرد عیسی که به معلمش کافر شده به او خیانت کرد، همان یهودای اسخریوطی بوده است. عذاب بی‌سابقه‌ای که خداوند در مائده/ 115 حواریون را از آن تحذیر داده است، فی‌الواقع در آتیه رخ داد و یهودا در چاهی که برای عیسی(ع) کنده بود خود درافتاد و چهره‌اش به چهرۀ عیسی(ع) تغییر یافت و اینچنین همه گمان بردند که او عیسی است و امر بر آنها مشتبه شد. اما خداوند اندکی بعد با ظاهر کردن مجدد عیسی(ع) در اورشلیم، این شبهۀ عظیم را زدود.

شعر یک مداح به شکرانه سلامتی رهبری

آنچه پیش شماست سروده‌ای از حسین سازور تقدیم به رهبر معظم انقلاب به مناسبت سلامتی کامل ایشان است.


درس مردی و شجاعت از دلیران لازم است

پیروی از عشق، بر روشن ضمیران لازم است

من یقین دارم برای حمله‌ای جانانه تر

گاه گاهی استراحت بهر شیران لازم است

ای امیرعشق، ای فرمانده کل قوا

حکم و مر تو همیشه بر امیران لازم است

سایه‌ات تا انقلاب حضرت صاحب زمان(عج)

بر سر مستضعفان و خلق ایران لازم است

چشم زخم بعد از فتنه دور شد با این عمل

همچنانی که حجامت در حزیران لازم است

چون نصیحت بی اقر شد در وجود فتنه گر

این دعا که فتنه گرها را بمیران لازم است

بستر تو جمع گردد سفره ات گسترده تر

وقت بیماری تصدق بر فقیران لازم است

درس تقوی می دهد این زندگی ساده ات

چون که دینداری و تقوی بر مدیران لازم است

دهها جنایت از بزرگترین جانی جهان؛ / قتل عام شهروندان یک روستا و مثله کردن جنازه‌ها/ کشتار کودکان با باتوم

این مطلب از خبرگزاری مشرق برداشته شده
دهها جنایت از بزرگترین جانی جهان؛
در عملیات موسوم به حیرام عناصر صهیونیست به همراه بلدوزرها و خودروهای زرهی خود وارد این روستا شدند. بعد از مقاومت اهالی روستا 52 مرد با دست بسته داخل یک چاه انداخته شدند و روی آنها آتش گشوده شد. ده نفر از زنان در حالی که گریه می کردند و کمک می خواستند کشته شدند. سه زن مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند.

تجاوز به زنان در مقابل چشم همسران آتش گرفته/ قتل عام شهروندان یک روستا و مثله کردن جنازه‌ها +تصاویر/آماده انتشار/آمادهارتش رژیم صهیونیستی از زمان تشکیل خود که قدمت آن به اعلام موجودیت این رژیم با اشغالگری سرزمین‌های فلسطینی بر می‌گردد، جنایت‌های زیادی را علیه ملت فلسطین و دیگر ملت‌های منطقه انجام داده است. مرکز مطالعاتی الاسری در مقاله‌ای مفصل به بررسی این جنایت‌ها و آمار شهدای فلسطینی و عربی پرداخته و از خونریزی‌های این ارتش جنایتکار پرده برداشته است.

1-    کشتار بازار حیفا:


در روز 6 مارس سال 1938 تروریست‌های گروهک‌های اتسل و لیحی یک بمب را به بازار شهر حیفا انداختند. این اقدام تروریستی بالغ بر 18 شهروند عرب را به شهادت رسانده و 38 تن دیگر را زخمی کرد.

2-    کشتار بازار حیفا


در روز 6 ژوئن سال 1938 نیز تروریست‌های یگان اتسل صهیونیستی دو خودروی بمب گذاری شده را در بازار حیفا منفجر کردند. آمار شهدای این حادثه تروریستی به 21 تن رسید و 52 نفر دیگر در این انفجار زخمی شدند.

3-    کشتار بازار العربیه در حیفا


در تاریخ 25 ژولای سال 1938 نیز یک خودروی بمب گذاری شده که یگان اتسل آن را آماده کرده بود، در بازار العربیه در حیفا منفجر شد، در این انفجار تروریستی 35 شهروند فلسطین به شهادت رسیده و 70 تن دیگر زخمی شدند.

4-    کشتار بازار حیفا


در 26 ژولای یعنی یک روز بعد از انفجار بازار العربیه نیز یگان‌های اتسل یک بمب دستی را در بازار حیفا منفجر کردند، در این انفجار 47 عرب به شهادت رسیدند.


جنایت اسرائیل
5-    کشتار حیفا
در انفجار دیگری که روز 27 مارس سال 1939 در شهر حیفا واقع شد، 27 نفر به شهادت رسیده و 39 تن دیگر زخمی شدند.

6-    کشتار در یکی از بازارهای حیفا


در تاریخ 19 سپتامبر جوانان افراط گرای یهودی یک بمب دست ساز را در یکی از بازارهای شهر حیفا منفجر کردند که در این حادثه 9 نفر به شهات رسیده و 4 نفر دیگر زخمی شدند.

7-    کشتار در یکی از بازارهای حیفا

در تاریخ 20 ژوئن سال 1947عناصر اتسل و لیحی یک بمب را در صندوق میوه ای در بازار شهر حیفا مخفی کردند، انفجار این بمب به شهادت 78 فلسطینی و زخمی شدن 24 تن دیگر منجر شد.

8-    کشتار شیخ بریک در نزدیکی حیفا


در 30 دسامبر سال 1947 عناصر رژیم صهیونیستی به روستای شیخ بریک حمله کردند که در این حمله 40 نفر از اهالی این روستا را قتل عام کردند.

9-     کشتار بلد الشیخ:


این روستا در دشت حیفا قرار دارد و مسیر حیفا به جنین از داخل آن عبور می‌کند. این روستا یک باند برای فرود هواپیماها دارد که در بخش شمالی آن واقع است. در سال 1945 این روستا دومین منطقه بزرگ در اطراف حیفا بوده است، تعداد ساکنان آن در آن زمان بالغ بر 4120 نفر بوده است. این روستا یک مدرسه ابتدایی داشت. اقتصاد آن نیز بر اساس دامپروری و کشاورزی بود. نیروهای بالماخ در تاریخ 31 دسامبر سال 1947 در آستانه سال نو میلادی با 170 فرد مسلح به این روستا حمله کردند. آنها روستا را محاصره کردند و دهها خانه را ویران کردند. این اقدام منجر به شهادت 60 نفر شد که تعدادی از آنان زن و کودک بودند. آنها تقریبا مردم روستاها را تخلیه کردند.در 24 آوریل نیز آنها بار دیگر این روستا را اشغال کردند.

جنایت اسرائیل
10-    کشتار عماره غربی در شهر حیفا
در تاریخ 16 ژانویه سال 1948 تروریست‌های صهیونیست با لباس نظامیان انگلیس به یک انبار در عماره غربی در خیابان صلاح الدین در شهر حیفا وارد شدند. آنها یک بمب ساعتی را در این انبار کار گذاشتند که انفجار آن منجر به تخریب ساختمان و ساختمانهای اطراف شد. نتیجه این اقدام تروریستی 31 شهید شامل زن و مرد و کودک بود و 60 نفر دیگر نیز در این حمله زخمی شدند.

11-    کشتار شارع عباس در حیفا

در 28 ژانویه سال 1948 تروریست‌های صهیونیستی به منطقه الهادر در خیابان عباس در شهر حیفا حمله کردند. آنها یک بشکه مملو از مواد انفجاری را در وارد خیابان کردند که با انفجار آن تعدادی از خانه‌های این منطقه تخریب شد در این حمله 20 شهروند شهید و 50 نفر دیگر زخمی شدند.

12-    کشتار روستای ام الشوف:


این روستا با 480 سکنه در اطراف حیفا قرار دارد. در تاریخ 30 دسامبر سال 1948 یگانی از اتسل در بازرسی از یک کاروان آوارگان یک سلاح کمری پیدا کردند. آنها به همین بهانه هفت نفر از جوانان این کاروان را که به صورت تصادفی انتخاب کرده بودند، اعدام کردند.

13-    کشتار قطار حیفا


در 31 مارس سال 1948 تیم تروریستی شتیرن از سوی صهیونیست‌ها قطار سریع السیر قاهره به حیفا را بمب گذاری کردند که در اثر آن 40 نفر شهید و 60 تن دیگر زخمی شدند.

جنایت اسرائیل
14-    کشتار شهر حیفا

در تاریخ 22 آوریل سال 1948 نیروهای مهاجم صهیونیستی بعد از نیمه شب به شهر حیفا حمله کردند؛ آنها خانه ها را اشغال و ساختمان‌ها را تصرف کردند. این عناصر 50 عرب را شهید و 200 نفر دیگر را زخمی کردند. وقتی که عرب‌های منطقه به دنبال فرار از آنجا بودند تا به شهر عکا بروند، صهیونیست‌ها به آن ها حمله کردند و 100 نفر دیگر را شهید کرده و 200 تن را نیز زخمی کردند.

15-    کشتار یازور


تجاوزهای متعدد صهیونیست ها به روستای یازور واقع در 5 کیلومتری جنوب شرقی شهر یافا باعث شد تا مردم این منطقه به دنبال انتقام از صهیونیست‌ها باشند، در همین راستا یک خودروی نظامی صهیونیست ها با یک بمب در نزدیکی یازور هدف قرار گرفت و هفت نفر در آن کشته شدند. افسر عملیات هاگاناه یعنی ییگال یادین به ییگال آلون فرمانده بالماخ دستور داد تا در اسرع وقت به روستا حمله کرده و آنجا را به خاک و خون بکشد. بالماخ سی روز بعد از انفجار این بمب کار خود را آغاز کرد. اسحاق رابین فرماندهی این حمله را بر عهده داشت. نیروهای مهاجم ساختمان‌های زیادی را در این روستا منهدم کردند و 15 نفر از ساکنان آن را کشتند. این عملیات بعد از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی صورت گرفت و جزئیات آن تا مدت‌ها اعلا نشد تا اینکه در سال 1981 رسوا شد.

16-    کشتار العباسیه در شرق شهر یافا


در 13 دسامبر سال 1947 یگان آرکون به روستای العباسیه واقع در شرق شهر یافا حمله کرد، در این حمله یگان صهیونیست ها به اهالی این منطقه شلیک کردند که 9 عرب در این حمله کشته و 7 نفر دیگر زخمی شدند.

17-    کشتار السرایا العربیه در یافا

در 8 ژانویه سال 1948 یگان‌های صهیونیست یک خودروی بمب گذاری شده را در نزدیکی ساختمان السرایا العربیه در مرکز شهر یافا منفجر کردند، این انفجار به شهادت 70 فلسطینی منجر شد و دهها نفر در این حمله زخمی شدند. ساختمان السرایا العربیه یک ساختمان بزرگ بود که در مقابل ساعت مشهور یافا قرار داشت.

18-    کشتار دوم السرایا العربیه در یافا

در این حمله عناصر یگان آرگون با یک خودروی مملو از مواد منفجره به سمت این ساختمان حرکت کردند. در اثر انفجار ناشی از برخورد خودرو با ساختمان، این ساحتمان تخریب شد و 30 نفر در این حمله شهید شدند.

19-    کشتار بازار میوه و تره بار در قدس

منطقه قدیمی قدس در ورودی نابلس قرار دارد، در این منطقه بازاری قرار دارد که مملو از شهروندان است. در 31 دسامبر سال 1937 گروهک تروریستی اتسل یک بمب را در این میدان منفجر کرد که به شهادت دهها فلسطینی و زخمی شدن تعداد زیادی از آنها منجر شد.

20-    کشتار مسجد قدس


در 15 ژولای یکی از عناصر اتسل بمبی را به سمت یکی از مساجد قدس پرتاب کرد  که در اثر انفجار آن 10 نفر از نمازگزاران شهید و سه نفر دیگر زخمی شدند.

جنایت اسرائیل
21-    کشتار بازار العربی قدس
در تاریخ 26 آگوست سال 1938 یک خودروی بمب گذاری شده در بازار قدس منفجر شد که در این انفجار 34 نفر شهید و 35 نفر دیگر زخمی شدند.

22-    کشتار باب العمود در قدس

در 29 دسامبر سال 1947 ضمن انفجار یک بشکه از مواد منفجره که یگان آرگون آن را آماده کرده بود، 14 نفر شهید و 27 نفر دیگر زخمی شدند. یک روز بعد همین گردان به همین ترتیب 11 شهروند عرب را به شهادت رساند، دو انگلیسی نیز در این حمله زخمی شدند.

23-    کشتار هتل سمیرامیس در قدس

در تاریخ 5 ژانویه سال 1948 گروهک تروریستی آرگون هتل سمیرامیس را در حی القطمون منفجر کردند. در این انفجار 19 شهروند فلسطینی شهید شده و 20 نفر دیگر زخمی شدند.

24-    کشتار ورودی یافا در قدس

7 ژولای سال 1948 یگان آرگون بک بمب دست ساز را در ورودی یافا در شهر قدس منفجر کرد که در این حمله تروریستی 18 فلسطینی شهید و 41  نفر دیگر زخمی شدند.

25-    کشتار ساختمان السلام در قدس


در 20 فوریه 1948 یگان شتیرن یک خودروی ارتش اشغالی انگلیس را سرقت کردند. آنها این خودرو را با مواد منفجره پر کردند و آن را در مقابل ساختمان السلام در شهر قدس قرار دادند. در اثر انفجار این خودرو 14 عرب شهید شدند و 26 نفر دیگر زخمی شدند.

26-    کشتار الخصاص


در 18 دسامبر سال 1947 یگان بالماخ یک حمله مسلحانه را به روستای الخصاص واقع در بخش شمالی شهر الحوله انجام دادند. در این حمله 10 نفر کشته شدند که همگی زن و کودک بودند.

27-    کشتار الطیره


در تاریخ 10 فوریه سال 1948 یک گروه تروریستی صهیونیست‌ها تعدادی از شهروندان عرب را که در حال بازگشت از منطقه طیره به صعب در نزدیکی طولکرم بودند، بازداشت کردند و به سمت آنها آتش گشودند. در این حمله 7 نفر کشته شده و 5 تن دیگر زخمی شدند.

28-    کشتار روستای سعسع

این روستا در نزدیکی حیفا روی تپه‌ای مدور قرار دارد. در سال 1945 بالغ بر 130 نفر سکنه داشت. در تاریخ 14 فوریه سال 1948 یگان بالماخ به این روستا حمله کرد و دهها منزل را بر روی ساکنان آن خراب کرد. در حالی که اهالی روستا همگی با داشتن پرچم های سفید تسلیم شده بودند، اما صهیونیست ها 60 نفر از اهالی روستا را قتل عام کردند. بیشتر این تعداد زن و کودک بودند.

29-    کشتار روستای الحسینیه


این روستا در بخش جنوبی سهل الحوله قرار دارد. این روستا از سنگ ساخته شده و آب‌های زیرزمینی خوبی دارد. یگان بالماخ 50 نیروی مسلح خود را در حمله‌ای وحشیانه به این روستا فرستاد. آن‌ها در اولین حمله 12 خانه را ویران کردند و 15 فلسطین را شهید و دهها تن دیگر را زخمی کردند. مدتی بعد نیروهای انگلیس وارد عمل شدند و کشتار توقف شد. اما چند روز بعد در روزهای 16 و 17 مارس در حمله دوم 30 تن دیگر به شهادت رسیدند. برخی منابع اسرائیل تعداد شهدای این کشتار را بالغ بر 60 نفر دانسته‌اند.

30-    کشتار بازار شهر الرمله


یگان‌های صهیونیستی در 30 مارس سال  1948 به بازار شهر الرمله حمله کردند. در این حمله25 فلسطینی به شهادت رسیدند.

31-    کشتار قطار حیفا- یافا

31 مارس سال 1948 بود که گروهی از هاگاناه اقدام به حمله به قطار حیفا به یافا کردند، در این حمله 40 نفر شهید شدند.

32-    کشتار منطقه ابوکبیر در یافا


در تاریخ 31 مارس سال 1948 گروهی از هاگاناه به منطقه ابوکبیر در شهر یافا حمله کردند. در این حمله خانه‌های زیادی ویران شد و تعداد زیادی از ساکنان در حال فرار آن کشته شدند.

جنایت اسرائیل
33-    کشتار دیر یاسین

برخی از مورخان اسرائیلی سعی کردند کشتارهای صهیونیست‌ها بر ضد شهروندان فلسطینی را کم اهمیت نشان دهند. اما آن‌ها نیز به کشتار دیر یاسین اعتراف کرده‌اند. این روستای فلسطینی در 6 کیلومتری غرب شهر قدس قرار دارد و تعداد ساکنان آن در سال 1948 بالغ بر 750 نفر بوده است که در 144 منزل زندگی می‌کردند. در روز جمعه نهم آوریل سال 1948 یگان‌های آرگون و شتیرن به این روستا حمله کردند و آن را تخریب کردند. آن‌ها هر کسی که در این روستا بود را کشتند و آن را اشغال کردند. آنها جنازه‌های شهدای این کشتار را نیز مثله کردند و آن‌ها را در چاه روستا انداختند. تعداد شهدای این جنایت بالغ بر 245 نفر بود.

34-    کشتار روستای قالونیا


روستای قالونیا در مسیر قدس به یافا قرار دارد. تعداد ساکنان آن در سال 1931 میلادی 632 نفر بوده است. در روز 12 آوریل سال 1948 یگان تروریستی بالماخ به این روستا حمله کرد و طی دو روز شهر را ویران کرد. هاری لوین یهودی انگلیسی که در این حمله همراه نیروهای یهودی بود، می‌گوید که این حمله شهر را به دهانه آتش فشان تبدیل کرد. وی گفت که خودش 14 نفر را شمرده که کشته شده‌اند. البته کشته‌ها بیش از این تعداد بوده است.

35-    کشتار روستای اللجون


تعداد ساکنان روستا در سال 1940 میلادی بالغ بر 1103 نفر بوده است. که در 162 منزل زندگی می‌کردند. در سال 1937 شبه نظامیان تروریست صهیونیستی به این روستا حمله کردند، اما در این حمله شکست خوردند. در 13 آوریل سال 1948 هاگاناه به این روستا حمله کرده و 13 نفر از ساکنان آن را به شهادت رساندند.

36-    کشتار روستای ناصر الدین

تعداد ساکنان این روستا در سال 1945 بالغ بر 90 نفر بوده است که در 35 منزل زندگی می‌کردند. ترساندن مردم صفد و روستاهای مجاور آن انگیزه صهیونیست‌ها از انهدام کامل این روستا بود. در روزهای 12 و 13 آوریل دو گروه از تیپ گولانی اقدام به تخریب و آتش زدن منازل این روستا کردند. در این حمله 10 نفر شهید شدند که همگی زن و کودک بودند. صهونیست‌ها ساکنان شهر را کامل از آن اخراج کردند. در 14 آوریل صهیونیست‌ها بار دیگر نیروهای خود را عازم این روستا کردند که افراد باقیمانده را از بین ببرند. در این حمله 50 فلسطینی به شهادت رسیدند که تقریبا نیمی از اهالی این روستا بودند.

37-    کشتار طبریا


در حمله یکی از یگان‌های تروریستی ارتش اسرائیل به یکی از منازل شهر طبریا در تاریخ 19 فوریه سال 1948، 14 نفر از ساکنان این منزل به شهادت رسیدند.

38-    کشتار روستای عین الزیتون:

این روستا در سال 1945 میلادی 820 نفر جمعیت داشت و در نزدیکی صفد قرار داشت. در تاریخ 4 می سال 1948 صهیونیست‌ها با 12 توپخانه اقدام به تخریب روستا کردند. اهالی روستا در برابر این حملات مقاومت کردند، اما وقتی مهمات آنها تمام شد، صهیونیست‌ها روستا را کامل اشغال کردند و 70 نفر از اهالی آن را کشتند. بیشتر شهدای این حادثه زن و کودک بودند که دستان همگی بسته شده بود. صهیونیست‌ها مانع از بازگشت سایر اهالی روستا به خانه و زندگی خود شدند.

39-    کشتار شهر صفد

در تاریخ 13 می گروهک تروریستی هاگاناه به شهر صفد حمله کردند و 70 نفر از اهالی آن را که همگی از میان جوانان بودند، قتل عام کردند.

40-    کشتار روستای ابو شوشه


این روستا در جنوب شرقی الرمله قرار دارد. در سال 1945 بالغ بر 870 نفر جمعیت داشته است، یگان‌هایی از صهیونیست‌ها از تیپ جفعاتی این روستا را در 14 می سال 1948 محاصره کردند. آنها شهر را با گلوله‌های توپ و راکت هدف قرار دادند و بعد از این حمله سنگین وارد روستا شدند و در تمام جهت‌ها شروع به شلیک کردند. آنها زمین‌های روستا را نیز مین گذاری کردند و با اهالی آن وارد درگیری شدند که منجر به ویران شدن بیشتر خانه‌های شهر و آواره شدن ساکنان آن شد. در این حمله تروریستی 60 نفر از اهالی روستا کشته شدند.

41-    کشتار بیت دراس

این شهر در شمال شرق غزه قرار دارد. تعداد ساکنان آن در سال 1945 بالغ بر 2750 نفر بوده است. یگان جفعاتی در 21 می سال 1948 به این روستا حمله کردند. آنها بعد از محاصره روستا، آن را به توپ بستند و مانع از رسیدن مواد امدادی و آذوقه به آن شدند. وقتی که ساکنان به علت این اوضاع اسفبار در حال خروج از روستا بودند، از سوی نیروهای محاصره کننده به خاک و خون کشیده شدند. این حمله 260 شهید فلسطینی بر جای گذاشت.

42-    کشتار طنطوره


تعداد ساکنان روستای طنطوره در سال 1945 بالغ بر 1490 بوده است. در 9 می سال 1948 اسرائیل تصمیم به اشغال این روستا و آواره کردن ساکنان آن گرفت. در شب 22 و 23 می آنها این تصمیم را اجرایی کردند و به روستا حمله کردند. اخیرا یک گورستان جمعی مربوط به این جنایت صهیونیست ها در طنطوره کشف شده که 200 جنازه در داخل آن بوده است.

جنایت اسرائیل
43-    کشتار شهر الرمله

در روز اول ژوئن سال 1948 صهیونیست ها اهالی روستای الرمله را بین تخلیه روستا یا زندان جمعی مخیر کردند. این اقدام در واقع فریبی بود که کشتار جمعی اهالی این روستا  را توجیه کند. آنها بعد از اینکه اهالی روستا خروج از آن را رد کردند، قتل عامی را در این روستا به راه انداختند که بعد از پایان آن تنها 25 خانواده باقی ماندند.

44-    کشتار روستای جمزو


این روستا در بلندی قرار دارد و از طریق گذرگاه های فرعی به شهر اللد می‌رسد. تعداد ساکنان آن در سال 1945 بالغ بر 1510 نفر بوده است. در تاریخ 9 ژولای سال 48 یگان یفتاح به این روستا حمله کردند و در این حمله ده‌ها نفر از اهالی روستا که برخی از آنها در حال فرار بودند، کشته شدند.

45-    کشتار شهر اللد


در روز 11 ژولای سال 48 کماندوهای اسرائیل به ریاست موشه دایان وارد شهر اللد شدند و کشتار جمعی در این شهر به راه انداختند. آنها هر موجود متحرک در شهر را می کشتند و حتی به کسانی که در اثر حمله به مسجد پناه برده بودند، حمله کردند. تعداد شهدای این کشتار بالغ بر 426 نفر می شود که 176 نفر از آنها در مسجد کشته شده اند.

46-    کشتار الدوایمه


این روستا در بخش غربی بلندیهای الخلیل قرار دارد. در سال 1945 این روستا 3710 نفر جمعیت داشته است. در روز 29 اکتبر سال 48 ارتش اسرائیل جنایت وحشتناکی را در این روستا مرتکب شد. آنها در حمله به این روستاها تعداد زیادی از کودکان روستا را با ضربه باتوم به سرشان کشتند. کشتار زنان و کودکان و تجاوز به زنان از جمله افتخارات تروریست‌های ارتش صهیونیستی در این حمله بود. شهدای این کشتار جمعی به 200 نفر رسید.

47-    کشتار عیلبون


روستای عیلبون در تاریخ 30 اکتبر سال 48 شاهد یک کشتار بود که 14 نفر از اهالی خود را از دست داد.

48-    کشتار روستای الحوله


در تاریخ 30 اکتبر یگان کرمیلی وابسته به ارتش اسرائیل این روستا را اشغال کرد و 70 نفر از اهالی آن را در یک جا جمع کرده و به روی آنها آتش گشود. همه این افراد در این حمله تروریستی کشته شدند.

49-    کشتار عرب المواسی


عرب المواسی یکی از قبایل فلسطین است که در منطقه عکا و طبریه و صفد مستقر بودند. در تاریخ 2 نوامبر سال 48 اشغالگران اسرائیلی 16 جوان از این قبیله را بازداشت کردند و آنها را به اتهام همکاری با ارتش آزادیبخش عربی اعدام کردند.

50-    کشتار مجد الکروم


در تاریخ 5 نوامبر سال 48 ارتش اسرائیل وارد این روستا شدند و به بهانه جستجوی سلاح 8 نفر از اهالی روستا را اعدام کردند.

51-    کشتار روستای الصفصاف

در عملیات موسوم به حیرام عناصر صهیونیست به همراه بلدوزرها و خودروهای زرهی خود وارد این روستا شدند. بعد از مقاومت اهالی روستا در برابر تروریست ها، ارتش اسرائیل جنایت های متعددی بر ضد اهالی مرتکب شدند. مشروح برخی از این جنایت‌ها به قرار زیر است: 52 مرد با دست بسته داخل یک چاه انداخته شدند و روی آنها آتش گشوده شد. ده نفر از زنان در حالی که گریه می کردند و کمک می خواستند کشته شدند. سه زن مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند که یکی از آنها یک دختر 14 ساله بود. 4 زن دیگر نیز از سوی اسرائیلی‌ ها کشته شدند.

52-    کشتار جیز در نزدیی الرمله

در تاریخ 31 دسامبر سال 48 اسرائیل با اشغال این روستا بعد از دو بار تلاش دست به کشتار مردم آن زد. 13 نفر از اهالی روستا در این جنایت کشته شدند که یک زن و یک کودک شیرخواره از جمله آنها بود.

53-     کشتار العباسیه


العباسیه شهری فلسطینی در 13 کیلومتری یافا است. ساکنان آن در سال 1945 بالغ بر 5650 نفر بوده است. در روز 13 دسامبر سال 47 یگان آرگون به این شهر حمله کردند. آنها لباس نظامیان انگلیس را بر تن داشتند. آنها تعدادی از خانه‌ها را منفجر کرده و به سوی مردم آتش گشودند. نیروهای اشغالگر انگلیسی نیز با وجود اینکه به شهر رسیده بودند، اما مانع از جنایت‌های آنها نشدند. قربانیان این جنایت 7 نفر بود و 7 تن دیگر نیز به سختی زخمی شدند که دو تن از آنها بعدا از دنیا رفتند.

54-    کشتار وادی شوباش


این کشتار در منطقه وادی شوباش و به ریاست رحبعام زئیفی وزیر صهیونیستی صورت گرفت که در انتفاضه دوم فلسطین به قتل رسید. دهها فلسطینی در این جنایت شهید شدند.

جنایت های بعد از سال 48

55-    جنایت عرب العزازمه در بئر السبع


در 3 سپتامبر 1950 شبه نظامی صهیونیست به این منطقه حمله کردند و 13 زن و مرد را به صورت وحشیانه‌ای کشتند.

56-    کشتار شرفات

شرفات در جنوب غربی قدس قرار دارد. صهیونیست‌ها این روستا در 7 فوریه سال 1951 ضمن حمله به روستا جنایت های زیادی را در آن انجام دادند، آنها 10 نفر را کشته و 8 تن دیگر را زخمی کردند. اما اهالی روستا از خالی کردن آن امتناع کردند و هنوز هم در روستا حضور دارند.

جنایت اسرائیل
57-    کشتار بیت جالا

در این حمله که در 11 ژانویه 1952 روی داد، هفت نفر کشته شدند و دهها نفر از شهروندان فلسطین نیز زخمی شدند.

58-    کشتار قدس:


در این کشتار که در روز 22 آوریل روی داد، 10 شهروند فلسطین به شهادت رسیدند.

59-    کشتار اردوگاه البریج


این اتفاق در 28 آگوست سال 1953 روی داد و خانه های زیادی در آن ویران شدند و دهها نفر به شهادت رسیدند. آریل شارون فرماندهی این کشتار وحشتناک را بر عهده داشت.

60-    کشتار قبیه


کشتار قبیه در روزهای 14 و 15 اکتبر سال 1953 روی داد، در این اتفاق نظامیان اسرائیلی تحت فرماندهی آریل شارون به روستای قبیه حمله کردند، این روستا در آن زمان تحت حاکمیت اردن بود. آنها 69 شهروند عرب زبان را کشتند، بسیار از این افراد بدون مقاومت و در حالی که در خانه های خود مخفی شده بودند، کشته شدند. 45 منزل و یک مدرسه و یک مسجد در این جنایت تخریب شود.

61-    کشتار نحالین


این روستا از روستاهای کرانه باختری است و در 20 کیلومتری بیت لحم قرار دارد. تعداد ساکنان آن در سال 45 بالغ بر 620 نفر بوده است. جنایت صهیونسیت‌ها در این روستا در حالی انجام شد که این روستا زیر نظر دولت اردن اداره می‌شد. حدود 300 نظامی اسرائیلی در روز 28 مارس سال 54 به این روستا وارد شدند، آنها ضمن کاشتن مین‌ها و انداختن بمب‌ها مردم را به گلوله بستند. این حمله 8 شهید فلسطنی بر جای گذاشت و سه نفر از نظامیان اردنی نیز شهید شدند. 15 نفر دیگر نیز زخمی شدند. برخی منابع البته تعداد شهدا را 14 نفر و تعداد زخمی‌ها را 19 نفر اعلام می کنند. این جنایت را نیز آریل شارون انجام داد.

روستای نحالین بار دیگر در روز 13  آوریل سال 89 مورد حمله صهیونیست‌ها قرار گرفت که به شهادت 5 فلسطینی و زخمی شدن دست کم 10 نفر دیگر منجر شد.

62-    کشتار دیر ایوب


صهیونیست‌ها در روز دوم نوامبر سال 54 به این روستا حمله کردند. آنها دو کودک را سر بریدند.

63-    کشتار غزه


در روز 28 فوریه سال 1955 اشغالگران اسرائیل اولین حملات نظامی خود به نوار غزه را آغاز کردند. این منطقه در آن زمان تحت اداره مصر بود. موشه دایان رئیس ستاد ارتش وقت اسرائیل نظریه پرداز این عملیات بود. این حمله از صبح روز 28 فوریه آغاز شد و چتربازان اسرائیلی در منطقه هلی برن شدند. در این حمله 39 نفر شهید و 33 نفر دیگر زخمی شدند.

64-    کشتار روستای بلد الشیخ

در روز 31 دسامبر سال 47 یک بمب در پالایشگاه نفت حیفا منفجر شد که تعدادی از شهروندان عرب در این انفجار کشته شدند. فلسطینی‌ها در واکنش به این اقدام به کارگران صهیونیست این پالایشگاه حمله کرده و 60 نفر را کشته یا زخمی کردند. صهیونیست‌ها در واکنش به این اقدام به دو روستای الشیخ  و حواسه حمله کردند. آن ها با ورود به منازل مردم، آن ها را در رختخواب می‌کشتند. در این حملات 30 فلسطینی به شهادت رسید.

65-    کشتار رحوفات

در 27 فوریه سال 48 در شهر حیفا این کشتار روی داد، در این جنایت قطار القنطره منفجر شد که در این حمله 27 نفر کشته و 36 نفر دیگر زخمی شدند.

66-    کشتار بنیامیناه

در 27 مارس سال 1948 دو کشتار در این منطقه صورت گرفت که هر دو با انفجار قطار بود. اولی در روز 27 مارس که به شهادت 24 فلسطینی منجر شد و بیش از 61 زخمی بر جای گذاشت. در انفجار دوم که 31 همان ماه روی داد، بیش از 40 نفر کشته و 60 تن دیگر زخمی شدند.

67-    کشتار دیر یاسین

در روز 9 آوریل سال 1948دو سازمان نظامی اسرائیل با نام آرگون به رهبری مناخیم پگین نخست وزیر سالهای بعد اسرائیل و شتیرن لیحی به رهبری اسحاق شامیر جانشین پگین در نخست وزیری صورت گرفت. در این کشتار بیش از 260 فلسطین به شهادت رسیدند.

جنایت اسرائیل
68-    کشتار ناصرالدین

در روز 14 آوریل 48 درگیریها در شهر طبریه بین عرب‌ها و صهیونیست ها افزایش یافت. اخبار همکاری های مردم ناصر الدین با نیروهای مقاومت به اسرائیل رسید، به همین علت دو یگان لیحی و آرگون مأمور شدند به این روستا حمله کنند. صهیونیست‌ها لباس عربی بر تن داشتند، به همین علت مردم فکر کردند همان کمک‌هایی هستند که به روستای آنها می‌آید،مردم به سمت آنها رفتند، اما آنها به سمت مردم شلیک کردند. صهیونیست‌ها در این جنایت تمام منازل اهالی ناصر الدین را تخریب کردند.

69-    کشتار تل لتفنسکی


این جنایت در 16 آوریل 1948 روی داد و  یک گروه شبه نظامی اسرائیلی به اردوگاه سابق نیروهای ارتش که مردم آواره در آن زندگی می کردند، حمله کردند. در این حمله90  فلسطینی شهید شدند.

70-    کشتار حیفا


در روز 22 آوریل سال 48 این کشتار روی داد، صهیونیست‌ها با حمله به منازل مردم این روستا در نیمه شب، تعدادی از آنها را کشته و بقیه را مجبور به فرار کردند. نتیجه این اقدام تروریستی 150 کشته و 40 زخمی بود.

جنایت اسرائیل
71-    کشتار بیت داراس
21می سال 1948 بود که تروریست‌های صهیونیست، روستای بیت داراش در شمال شرق غزه را محاصره کردند. آنها از فلسطینی ها خواستند تا این روستا را ترک کنند. اما طولی نکشد که آن ها مردم بی گناه این منطقه را در حالی که از روستا خارج می شدند، گلوله باران کردند. این روستا در ماههای مارس و آوریل سال 1948 در معرض چندین حمله شدید صهیونیست‌ها قرار داشت. صهیونیست‌ها بعد از آواره کردن مردم این منطقه منازل را تخریب و مزارع را ویران کردند و به جای آن شهرک‌های صهیونیست نشین درست کردند.

72-    کشتار اللد


این عملیات مشهورترین کشتارهایی است که یگان بالماخ آن را انجام داده است. این عملیات برای خاموش کردن دامنه‌های انقلاب فلسطین بر ضد اشغالگری اسرائیلی‌ها ایجاد شد و در روزهای 12 و 13 ژولای سال 1948 انجام گرفت. نظامیان اسرائیلی دستور داشتند هر کسی را که در خیابان ها دیدند را بکشند. توپ‌های سنگین آنها نیز به شدت در منطقه فعال بود و منازل مردم را بمباران می‌کرد. در نتیجه این عملیات بر اساس گزارش های فرمانده تیپ بیش از 250 فلسطینی شهید شدند. 

73-    کشتار شرفات

3بامداد روز 7 فوریه در سال 1951 بود که سه خودروی نظامی اسرائیلی وارد منطقه ای در جنوب غرب شهر قدس اشغالی شدند. آن ها با عبور از خط آتش بس به سمت روستای شرفات حرکت کردند. این خودرو حامل 30 نظامی اسرائیلی بود. آن‌ها با نصب بمب‌های متعدد در دیوارها و منزل شهردار منطقه و دیوارهای همسایه، آن را تخریب کردند و زیر پوشش آتش دیگر نظامیان صهیونیست از منطقه خارج شدند. این جنایت به شهادت 10 نفر منجر شد که دو نفر از آنها پیرمرد، 3 نفر زن و 5 نفر کودک بودند. 8 نفر دیگر نیز در این عملیات زخمی شدند که همگی زن و کودک بودند.

74-    کشتار بیت لحم

در روز 26 ژانویه سال  1952 یک گشتی اسرائیلی اقدام به تخریب یک منزل در بیت حالا کردند که به کشته شدن صاحب خانه و همسرش منجر شد، حمله یک گشتی دیگر به یک خانه در یک کیلومتری شمال بیت لحم باعث کشته شدن صاحبخانه آن و همسرش و دو تن از فرزندان آنها شد و دو فرزند دیگر این خانواده نیز زخمی شدند. گشتی سوم نیز در همان شب به منطقه اللطرون وارد شدند و خانه های روستای عمواس را گلوله باران کردند.

75-    کشتار روستای فلمه


در 29 ژانویه سال 1953 یک گروه 120 تا 130 نفره صهیونیستی به روستای فلمه واقع در کرانه باختری حمله کردند، آنها روستا را با گلوله های توپ ویران کردند. در این حمله 9 نفر کشته و 20 تن دیگر زخمی شدند.

76-    کشتار اردوگاه البریج

در 28 آگوست سال 1953 نیروهای ارتش اسرائیل به اردوگاه فلسطینی البریج در نوار غزه حمله کردند، در این حمله 20 فلسطینی شهید و 62 تن دیگر زخمی شدند.

77-    کشتار قلقیلیه


10 اکتبر سال 1953 بود که اهالی قلقیلیه آمادگی خود را برای خرید سلاح و مهمات برای جهاد بر ضد اشغالگران اسرائیلی اعلام کردند. صهیونیست‌ها از مقاومت اهالی این شهر به شدت خشمگین شده بودند. موشه دایان در نشستی در میان صهیونیست ها وعده داده بود که این شهر را شخم خواهد زد. در ساعت 9 شب روز دهم اکتبر نیروهای اسرائیل وارد این شهر شدند. توپخانه رژیم اسرائیل و هواپیماهای نظامی نیز آنها را همراهی می کردند. آنها از سه جهت به شهر حمله کردند و تلفن های شهر را قطع کردند. با مقاومت اهالی، صهیونیست‌ها یک بار عقب نشینی کردند، اما بار دیگر به شهر حمله کردند. ارتش اسرائیل خسارت های زیادی در این حمله دید، اما 70 نفر از اهالی این روستا نیز در این حمله به شهادت رسیدند و خسارت‌های مالی زیادی به روستا وارد شد.

78-    کشتار یالو


این کشتار در 2 نوامبر سال 1945 روی داد. در این روز صهیونیست‌ها بدون توجیه و بهانه سه کودک فلسطینی که برای جمع کردن هیزم از خانه خارج شده بودند را کشتند و فراری شدند.

79-    کشتار اول غزه

کینه صهیونیست‌ها نسبت به مصر که در آن زمان مدیریت غزه را بر عهده داشت، باعث وقوع جنایت های زیادی از سوی این رژیم علیه اهالی غزه شده است. در روز 28 فوریه سال 1955 تعدادی از نظامیان اسرائیل با عبور از خط آتش بین دو طرف وارد غزه شدند. آنها زیرساخت های غزه را هدف قرار دادند، انفجار ایستگاه تصفیه آب و انفجار در یک پادگان مصری نزدیک این ایستگاه از جمله این اقدامات بود. ارتش مصر که در این ایستگاه بودند، درخواست کمک کردند، اما نیروهایی که برای کمک اعزام شده بودند، در کمین ارتش اسرائیل گرفتار شده و در درگیریهایی که ایجاد شد، 39 نفر کشته و 33 تن دیگر زخمی شدند.

80-    کشتار دوم غزه

منطقه خان یونس در سال 1955 در دو مرحله در 30 می و 1 سپتامبر سال 1955 از سوی ارتش اسرائیل مورد حمله سنگین توپخانه ای قرار گرفت. در مرحله اول که بامداد 30  می بود، 20 نفر شهید و 20 تن دیگر زخمی شدند. اما در حمله دوم که نیمه شب اول سپتامبر بود، 46 نفر شهید و 5 تن دیگر زخمی شدند.

81-    کشتار الرهوه


در روزهای 11 و 12 سپتامبر 1956 نیروهای اشغالگر صهیونیستی اقدام به حمله به مرکز پلیس و مدرسه ای در روستای الرهوه کردند. در این حمله 15 عرب فلسطینی شهید شدند و مدرسه کاملا تخریب شد.

82-    کشتار کفر قاسم

در روز 29 اکتبر سال 1956 و قبل از حمله به مصر، نیروهای رژیم صهیونیستی مقررات منع آمد و شد را در منطقه کفرقاسم اعلام کردند. اسرائیلی‌ها بدون اطلاع دادن به شهروندان فلسطین ساعت منع آمد و شد را زودتر آغاز کردند و به این ترتیب مردم بی‌اطلاعی که وارد شهر می شدند، از سوی صهیونیست ها هدف قرار می گرفتند. اولین گروه یک تیم چهار نفره از کارگران فلسطینی بود که حتی به نظامیان اسرائیلی سلام هم دادند، اما با گلوله های آنها مواجه شدند، سه نفر از آنها کشته شده و نفر چهارم تنها به این علت نجات یافت که صهیونیست ها فکر کردند کشته شده است. 12 زن نیز که از جمع آوری زیتون بر می گشتند هدف حمله قرار گرفتند. در طول یک ساعت و نیم 49 نفر از اهالی کفر قاسم به دست صهیونیست‌ها به شهادت رسیدند و 13 نفر دیگر نیز زخمی شدند. نظامیان اسرائیل وسایل شخصی قربانیان از جمله ساعت مچی یا پول های نقدشان را سرقت می‌کردند.

83-    کشتار سوم خان یونس


این جنایت در سوم نوامبر سال 1956 روی داد، در این زمان خان یونس در اشغال اسرائیلی‌ها بود و آن‌ها با حمله و تیراندازی به مردم به کشتار جمعی آنها دست زدند. 275 فلسطینی در اثر این تیراندازی ها از روستای خان یونس و اردوگاه های اطراف به شهادت رسیدند.

84-    کشتار السموع


در روز 13 نوامبر سال 1966 صهیونیست‌ها به روستای السموع در منطقه جبال الخلیل حمله کردند. این منطقه تحت اداره اردن بود و جنگنده ها و توپخانه‌های اسرائیل حملات سنگینی برای دفاع از پیاده نظام خود به شهر ترتیب دادند. در این حمله 125 منزل و مدرسه و بیمارستان و مسجد تخریب شد. 18 نفر از اهالی شهر به شهادت رسیدند و130 نفر دیگر نیز زخمی شدند.

85-    کشتار کارگاه ابو زعبل

در روز 12 فوریه سال 1970 در حالی که جنگ فرسایشی بین اسرائیل و مصر ادامه داشت، جنگنده های اسرائیلی به کارگاه ابو زعبل که شرکتی برای تولید صنایع معدنی بود، حمله کردند. در این حمله 70 کارگر این کارگاه شهید و 69 تن دیگر زخمی شدند و کارگاه در آتش سوخت.

جنایت اسرائیل
86-    کشتار صیدا

در 16 ژولای سال 1982 رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد. در این حمله صهیونیست‌ها بالغ بر 80 لبنانی را به شهادت رساندند.

87-    کشتار صبرا و شتیلا

این کشتار در روزهای 16 تا 18 سپتامبر سال 1982 در دو اردوگاه آوارگان فلسطینی در صبرا و شتیلا روی داد. نظامیان صهیونیستی بعد از ورود به بیروت پایتخت لبنان به این اردوگاه حمله کردند. البته عاملان اصلی این جنایت شبه نظامیان نیروهای لبنانی بودند ولی عملیات با لوجستیک و مقدمه سازی صهیونیست‌ها انجام شد. توپخانه‌ها و جنگنده های اسرائیلی نیز اقدام به موشک باران این اردوگاه کردند. این کشتار زیر نظر صهیونیست‌ها ادامه یافت و آذوقه عناصر تروریست نیروهای لبنانی نیز از سوی صهیونیست‌ها تامین می‌شد. قربانیان این کشتار بالغ بر 1500 شهید از فلسطینیها و لبنانی‌های بی‌پناه بود. تجاوز به زنان و مثله کردن نظامیان از جمله اقدامات نیروهای لبنانی در این تجاوز بود.

جنایت اسرائیل

جنایت اسرائیل

جنایت اسرائیل
88-    کشتار اردوگاه عین الحلوة
در 16 وی سال 1984 قبل از عقب‌نشینی اسرائیل از صیدا در جنوب لبنان، این رژیم به حسین عکر یکی از مزدوران خود دستور داد تا به داخل اردوگاه عین الحلوه حمله کنند. نیرویی بالغ بر 1500 نظامی صهیونیست نیز با 150 خودروی زرهی در عقبه این تروریست قرار داشت. مهاجمان اقدام به کشتار و تخریب و نابودی این اردوگاه کردند. در این حمله 15 فلسطینی کشته و زخمی شدند و 140 منزل تخریب شد و 150 نفر نیز بازداشت شدند.

89-    کشتار سحمر


20 سپتامبر سال 1984 نیروهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی آنها به فرماندهی آنطوان لحد به روستای سحمر واقع در جنوب لبنان حمله کردند. این اقدام در پی کشته شدن 4 تن از مزدوران وابسته به لحد در این روستا بود، مهاجمان با جمع کردن مردم به سوی آنها آتش گشودند. در این حمله 13نفر شهید و 40 تن دیگر زخمی شدند.

90-    کشتار حمامات الشط


در روز 11 اکتبر سال 1985 بعد از خروج جنبش آزادیبخش فلسطین از بیروت جنگنده های اسرائیل به دفاتر و مراکز فرماندهی این جنبش در تونس حمله کردند. جنگنده های اسرائیلی در این روز منطقه حمامات الشط در حوالی پایتخت تونس را هدف قرار دادند. این حمله 50 شهید و بالغ بر 100 زخمی بر جای گذاشت.

انتفاضه اول فلسطین
انتفاضه اول فلسطین در دسامبر سال 1987 آغاز شد و در سال 1991 آرام شد، این انتفاضه نهایتا با امضای توافق اوسلو بین اسرائیل و جنبش آزادیبخش فلسطین به پایان رسید. در این انتفاضه بیش از 1300 فلسطینی به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.

91-    کشتار حرم ابراهیمی


25 فوریه سال 1994 مصادف با آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان بعد از توافق اوسلو بود. در این روز صهیونیست‌ها به صهیونیست افراط گرای مشهور اسرائیل به نام باروخ گولدشتاین اجازه دادند که به حرم مسجد الاقصی وارد شود. وی تفنگ به همراه داشت و اقدام به کشتار نمازگزاران در این مسجد کرد. این کشتار به شهادت 60 فلسطینی منجر شد و دهها نفر دیگر در این حمله زخمی شدند. در حمله نظامیان اسرائیل به تظاهراتی که در محکومیت این اقدام صهیونیست ها صورت گرفت، نیز 53 فلسطینی به شهادت رسیدند که از بخش های مختلف فلسطین از جمله الخلیل بودند. رژیم صهیونیستی سعی کرد با شانه خالی کردن از مسئولیت این اقدام شخص گولدشتاین را در این حمله محکوم کند.

92-    کشتار قانا


در 18 آوریل سال 1996 کشتار اول قانا صورت گرفت. این کشتار بخشی از عملیات بزرگی بود که ارتش اسرائیل از 11 همان ماه آغاز کرد و تا 27 نیز به آن ادامه داد. این عملیات چهارمین عملیات از خود نوع بعد از تجاوز به لبنان در سالهای 1978 و 1982 و 1993 بود. در این حمله 159 روستا در بخش های جنوبی و غربی لبنان هدف قرار گرفت. در این حمله 1500 پرواز جنگنده صورت گرفت و بیش از 32 هزار توپ به سمت بخش های مختلف لبنان شلیک شد. این عملیات به شهادت 250 لبنانی منجر شد که 110 نفر از آنها از اهالی قانا بودند. تعداد زخمی ها نیز بالغ بر 368 نفر بود که 359 نفر از آنها غیر نظامی بودند. در این حمله بیش از 60 کودک یتیم شدند. بعد از کشتار قانا رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از واکنش های عمومی مدعی شد که این حمله به اشتباه صورت گرفته است.

جنایت اسرائیل
جنایت‌های صهیونیستها از سالهای 2000 تا 2005

انتفاضه دوم فلسطین یا انتفاضه الاقصی در طول این سالها صورت گرفت و در جریان آن ارتش اسرائیل بیش از 4412 فلسطینی را به شهادت رساند و 48322  نفر را زخمی کرد.

93-    کشتار حرم قدسی ( آغاز انتفاضه)


در روز 29 سپتامبر سال 2000 اندکی قبل از پایان نماز جمعه در مسجد الاقصی صهیونیست‌ها به سمت نمازگزاران شلیک کردند که در این حمله 13 نفر شهید شده و 475 نفر دیگر زخمی شدند. این حمله یک روز بعد از هتک حرمت مسجد الاقصی از سوی آریل شارون صورت گرفت که با خشم عمومی مردم مواجه شد.

94-    کشتار الخلیل

نیروهای اشغالگر فلسطین در روز 2 اکتبر کشتار مردم الجلیل را انجام دادند. در این حمله صهیونیست‌ها، 13 فلسطینی شهید و صدها نفر زخمی شدند. این حمله بعد از آن آغاز شد که منطقه شاهد تظاهرات گسترده ای در حمایت از انتفاضه کرانه باختری و نوار غزه بود که با واکنش نظامیان صهیونیست و تیراندازی مستقیم با گلوله های جنگی از سوی آنها همراه شد.

95-    کشتار نابلس


در روز 31 ژولای سال 2001 بالگردهای صهیونیست یک مقر نظامی حماس را در نابلس موشک باران کردند که این حمله به شهادت 8 نفر منجر شد که دو کودک نیز در میان آنها بود.

جنایت اسرائیل
96-    کشتار بیت ریما
در یکی از وحشتناک ترین جنایات صهیونیست‌ها نیروهای یگان‌های مختلف ارتش این رژیم در بامداد 24 اکتبر سال 2001 میلادی تعداد زیادی از اهالی بیت ریما در نزدیکی رام‌الله را هدف قرار دادند که در پی این حمله 16 فلسطینی به شهادت رسیده و دهها تن دیگر زخمی شدند. صهیونیستها 50 نفر را نیز بازداشت کردند. این حمله با خودروهای زرهی سبک و سنگین و بالگردهای آپاچی صهیونیست‌ها و 20 خودروی نظامی جیپ انجام شد.

97-    کشتار خان یونس

در انفجار یک بمب در منطقه البروات در خان یونس در روز 22 نوامبر سال 2001 میلادی 5 کودک فلسطینی به شهادت رسیدند. این در حالی است که این کودکان از مدرسه به سمت منزل خود می‌رفتند.

98-    کشتار رفح


نیروهای اشغالگر فلسطین در روز 21 فوریه سال 2002 جنایت جدیدی را در رفح مرتکب شدند که دست کم 10 کشته بر جای گذاشت. در این حملات که از زمین و هوا و دریا در رفح صورت گرفت، بالغ بر 80 فلسطینی نیز زخمی شدند.

99-    کشتار بلاطه و جنین

اردوگاه حنین در روزهای 28 فوریه تا 2 مارس سال 2002 هدف شدیدترین حملات صهیونیست‌ها از زمین و هوا با تانک‌ها و بالگردهای آپاچی و ... بود. در این حملات بیش از 31 نفر به شهادت رسیده و 300 نفر دیگر نیز زخمی شدند.

جنایت اسرائیل
100-    کشتار دوم جنین

در روز 2 آوریل سال 2002 نیروهای اسرائیل با بیش از 20 هزار نفر و بیش از 400 تانک و نفربر و بلدوزر به همراه پوشش حملات هوایی و موشک باران منطقه بار دیگر به جنین حمله کردند. این حمله تا روز 14 آوریل ادامه پیدا کرد، اما نیروهای مقاومت به دفاع از اردوگاه پرداختند و جنگ سختی بین آنها درگرفت. رژیم صهیونیستی در طول سه روز از اشغال این اردوگاه ناکام ماند و مجبور به گسترش حملات هوایی و پرتاب موشک به این منطقه شد. کشف گور دسته جمعی از سوی صهیونسیت‌ها در جنین باعث شد تعداد واقعی شهدای این اردوگاه مشخص نشود، اما تعداد شهدا بسیار بالا بود و منطقه به کلی نابود و تخریب شد.

101-    کشتار حی الدرج


یک جنگنده اف 16 اسرائیلی عصر روز 22  ژولای سال 2002 چندین موشک را به منطقه‌ای مسکونی در نزدیکی ورزشگاه یرموک در شهر غزه شلیک کرد. این موشک‌ها به تخریب منازل زیادی منجر شد. در این حمله 174 فلسطینی به شهادت رسیدند که بین آنها 11 کودک و 3 زن بودند. صلاح شحادة فرمانده گردان‌های عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس هدف اصلی این حمله بود که وی نیز به همراه همسر و دخترش به شهادت رسید. 140 تن دیگر در این حمله زخمی شدند.

102-    کشتار منطقه شیخ عجلین


منطقه الشیخ عجلین واقع در جنوب شهر غزه در تاریخ 28 آگوست سال 2002 شاهد جنایتی دیگر از سوی ارتش صهیونیستی بود. در حمله توپخانه‌ای رژیم اشغالگر قدس به این منطقه 4 نفر به شهادت رسیده و 5 نفر دیگر که همگی از یک خانواده بودند، زخمی شدند.

103-    کشتار طوباس

در حمله بالگردهای آپاچی رژیم صهیونیستی به دو خودروی فلسطینی در منطقه کرانه باختری 5 نفر شهید و 10 تن دیگر زخمی شدند.

جنایت اسرائیل
104-    کشتار الخلیل

کمتر از 24 ساعت از کشتار طوباس گذشته بود که نیروهای اشغالگر قدس جنایت جدیدی را مرتکب شدند و در شهر الخلیل با حمله به 4 کارگر فلسطینی که در حال بازگشت از محل کار خود بودند، آنها را از پای در آوردند.

105-    کشتار خان یونس

در حمله نیروهای زمینی اسرائیل به شهر خان یونس واقع در نوار غزه در تاریخ 7 اکتبر 2002 میلادی 14 فلسطینی به شهادت رسیده و 147 نفر دیگر زخمی شدند. در این حمله بیش از 60 تانک صهیونیستی چندین کیلومتر در شهر پیشروی کردند و بالگردهای آپاچی نیز به صورت مستمر شهر را موشک باران می‌کردند.

106-    کشتار اردوگاه البریج

صهیونیست‌ها در دومین روز از ایام عید فطر و در تاریخ 6 دسامبر سال 2002 کشتار جدیدی را در اردوگاه البریج واقع در جنوب شهر غزه انجام دادند. این حمله به شهادت 10 نفر منجر شد که دو نفر از آن‌ها از کارمندان آژانش آنروا (آژانس امداد به آوارگان فلسطینی) بودند. 20 نفر دیگر نیز در این حملات زخمی شدند. در این حمله نیز تانک‌ها، بالگردها و خودروهای سنگین نظامی صهیونیست‌ها شرکت داشتند.

107-    کشتار حی الزیتون

در حمله هوایی و زمینی و دریایی بی سابقه صهیونیست‌ها به غزه در 26 ژانویه سال 2003، 13 فلسطینی به شهادت رسیده و 65 نفر دیگر زخمی شدند. بیش از 60 تانک و بالگرد و خودروی زرهی اسرائیلی در این حمله مشارکت داشت.

108-    کشتار اردوگاه جبالیا
در حمله دیگری از صهیونیست‌ها به نوار غزه و اردوگاه جبالیا در تاریخ 6 مارس سال 2003 میلادی 11 فلسطینی شهید و 140 نفر دیگر زخمی شدند. صهیونیست‌ها علاوه بر استفاده از تانک و بالگردهای نظامی، منطقه را به شدت موشک باران کردند.

109-    کشتار حی‌الشجاعیه


اراضی فلسطینی در تاریخ 1 می سال 2003 روز خونباری را شاهد بود. در این روز ضمن حملات شدید صهیونیست‌ها به منطقه حی الشجاعیه در شرق شهر غزه 16 فلسطین شهید و 35 نفر دیگر زخمی شدند. این حمله نیز با تجهیزات سنگین زمینی و هوایی صهیونیست‌ها انجام شد.

110-    کشتار شریان القطاع


دو بالگرد صهیونیست در روز 11 ژوئن سال 2003 به یکی از شلوغ ترین محلات غزه حمله کردند، آنها به دنبال انهدام خودروی دو تن از عناصر حماس بودند. آنها این خیابان شلوغ را موشک باران کردند تا بیشترین تعداد کشتار را بر جای بگذارند. در این حملات 7 فلسطینی شهید شدند که دو زن و یک کودک در میان آنها بود. دهها نفر دیگر نیز زخمی شدند.

111-    کشتار حی الزیتون

در حالی که مذاکرات سازش تشکیلات خودگردان با آمریکا  صهیونیست‌ها به ریاست احمد قریع نخست‌وزیر وقت تشکیلات خودگردان ادامه داشت، صهیونیست‌ها در جنایتی در حی الزیتون 13 فلسطینی را به خاک و خون کشیدند. این حمله در 28 ژانویه سال 2004 با حضور تانک‌ها و بالگردهای رژیم صهیونیستی انجام شد.

جنایت اسرائیل

112-    کشتار حی الشجاعیه


در کشتار جدیدی که در تاریخ 11 دسامبر سال 2004 از سوی نیروهای ویژه صهیونیستی در منطقه حی الشجاعیه روی داد، 15 فلسطینی شهید و 44 نفر دیگر زخمی شدند که 20 نفر از آنها کودکان زیر 18 سال بودند. تانک‌های اسرائیلی نیز در این حمله یک منزل سه طبقه را به روی اهالی آن ویران کردند.

113-    کشتار النصیرات و البریج

صهیونیست‌ها در روز 7 مارس سال 2004 با مشارکت نیروهای ویژه و تانک‌ها و خودروهای سنگین و بالگردهای آپاچی حمله گسترده‌ای را به منطقه النصیرات و البریج در غزه انجام دادند. در این حمله 15 نفر به شهادت رسیدند که سه تن از آنها کودک بودند. بیش از 180 نفر دیگر نیز زخمی شدند.

114-    کشتار حی الصبره


این حمله در 22 مارس سال 2004 انجام شد و صهیونیست‌ها با بالگردهای خود شیخ احمد یاسین موسس جنبش حماس را ترور کردند. در این حمله 7 نفر شهید و 15 نفر زخمی شدند.

115-    کشتار رفح


در روز 18 تا 20 می سال 2004 نیروهای اشغالگر قدس جنایت جدیدی را در رفح رقم زدند که در اثر آن 56 فلسطینی به شهادت رسیده و 150 نفر دیگر زخمی شدند. در این حمله صهیونیست‌ها با تانک‌ها و بالگردها و جنگنده‌های خود ساکنان این منطقه مسکونی را هدف قرار دادند. یکی از ابعاد جنایت در این سه روز حمله موشکی  به تظاهرات زنان و کودکان غزه در تاریخ 19 می بود.

116-    کشتار نابلس

اشغالگران صهیونیست در تاریخ 26 ژوئن سال 2004 کشتاری را در نابلس به راه انداختند که 9 شهید به جای گذاشت و دهها نفر بازداشت شدند. همچنین بسیاری از منازل و مراکز تجاری نیز در اثر این حمله تخریب شد.

117-    کشتار جبالیا

در حمله دیگر صهیونیست‌ها به اردوگاه جبالیا در غزه 69 فلسطینی به شهادت رسیده و دهها تن دیگر زخمی شدند. حمله زمینی به همراه موشک باران هوایی، این اردوگاه را به تلی از خاک و خاکستر تبدیل کرد. این سومین کشتار صهیونیست‌ها در جبالیا از زمان انتفاضه الاقصی بود.

118-    کشتار الشعف


در حمله صهیونیست‌ها به منطقه الشعف در تاریخ 6 سپتامبر سال 2004، 15 فلسطینی به شهادت رسیدند و بیش از 50 تن دیگر زخمی شدند. درگیریهای سختی نیز بین نیروهای مقاومت فلسطینی با اشغالگران درگرفت.

119-    کشتار بیت لاهیا

 
در حمله صهیونیست‌ها به منطقه بیت لاهیا در شمال نوار غزه که در 4 ژوئن سال 2005 روی داد، 8 نفر شهید شدند که تعدادی از آنها کودک بودند. 14 نفر نیز در این حمله زخمی شدند که بیشترشان کودکان بین 5 تا 16 ساله بودند. در این حمله در حالی که محمود عباس خود را برای رقابت های انتخاباتی آماده می کرد، اولین و آخرین بار بود که واژه دشمن صهیونیستی را برای اسرائیل به کار برد. 

120-    کشتار شفا عمرو

در این حمله که با تیراندازی بی هدف یک جوان افراطی صهیونیست به سمت فلسطینی‌ها صوت گرفت، 4 فلسطینی به شهادت رسیدند.

121-    کشتار اسرای مصری


روزنامه مصری الجمهوریه در تاریخ 12 اکتبر سال 1995 تحقیقاتی را در مورد جنایات صهیونیست‌ها بر ضد اسرای مصری انجام داد، در این تحقیقات معلوم شد که نظامیان اسرائیلی اسرای مصری را در منطقه‌ای به صف کردند، آنها ادعا کردند که می خواهند زندانیان را آزاد کنند، روی آنها را به سمت دریا چرخاندند  و به سمت آنها شلیک کردند این عملیات چندین بار تکرار شد و قریب به 3 هزار اسیر مصری به این ترتیب به شهادت رسیدند.

122-    جنگ لبنان


قانا دو بار شاهد کشتار جمعی از سوی صهیونیست‌ها بود. بار اول آوریل سال 1996 بود که در خلال عملیات خوشه های خشم که در آن 250 لبنانی به شهادت رسیدند، 110 نفر از اهالی قانا در میان آنها بودند. بار دوم در جریان حمله صهیونیست‌ها به لبنان در سال 2006 بود که در اثر موشک باران جنگنده های صهیونیست در قانا 57 نفر جان خود را  از دست دادند که تعداد زیادی از آنها زن و کودک بودند. در مجموع جنگ 33 روزه نیز 1084 لبنانی به شهادت رسیدند که دو سوم آنها غیر نظامی بودند.

جنایت اسرائیل

123-    جنگ اول غزه


این جنگ در روز شنبه 27 دسامبر سال 2008 با حمله جنگنده‌های صهیونیستی به یکی از زیرساخت های حماس آغاز شد. صهیونیست ها در این جنگ 22 روزه گرچه به هیچ یک از اهداف خود نرسیدند، اما 1400 فلسطینی را به شهادت رساندند که 80 درصد آنها غیر نظامی بودند.

124-    جنگ دوم غزه


این جنگ که به جنگ هشت روزه معروف شد، در تاریخ 24 نوامبر سال سال 2012 با انفجار خودروی احمد الجعبری فرمانده نظامی حماس آغاز شد. در این کشتار جمعی که صهیونیست ها از انواع سلاح‌های ممنوعه از جمله فسفر سفید استفاده کردند، 189 فلسطینی به شهادت رسیدند.

125-    جنگ سوم غزه
این جنگ که طولانی ترین جنگ بین اسرائیل با یک طرف عربی لقب گرفت، از 8 ژولای سال 2014 آغاز و 51 روز به طول انجامید. رژیم صهیونیستی گر چه در این جنگ نیز در دستیابی به اهداف خود ناکام ماند و یقین پیدا کرد که دیگر نمی‌تواند شرایط حذف مقاومت فلسطین را برای خود محقق کند، اما 2 هزار و 16 فلسطینی را به شهادت رساند و بیش از 10193 نفر دیگر را زخمی کرد. در میان شهدا 541 کودک، 250 زن و 95 فرد مسن وجود دارد. در میان زخمی‌ها نیز 3 هزار و 84 کودک، هزار و 970 زن و 368 فرد سالخورده به چشم می‌خورد.

جنگی با هدف سوریه

جنگی با هدف سوریه

منبع: ورلد سوسیالیست نویسنده: بری گری

هر روز بیش از پیش آشکار می‌شود که هدف اصلی از جنگ اخیر دولت «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا براندازی رژیم سوری هوادار روسیه و به کار گماردن دولتی دست‌نشانده در آن کشور است. کارزار به راه افتاده از سوی آمریکا در مقابله با گروه تروریستی داعش در واقع سرپوشی بر تصمیم آن کشور برای آغاز جنگ علیه دمشق و همزمان تحکیم کنترل آمریکا بر عراق است. داعش، این مخلوق مداخلات امپریالیستی ایالات متحده در عراق، لیبی و سوریه، دستاویزی تازه برای تعرضات آمریکا در خاورمیانه فراهم آورده است. اظهارات «جان کری» وزیر خارجه آمریکا، مبنی بر کنار گذاشتن سوریه و برخی از کشورها از مذاکرات دیپلماتیک روز دوشنبه در پاریس، جای تردیدی باقی نمی‌گذارد که ائتلاف سازمان‌دهی شده از سوی واشنگتن، رژیم سوری «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه و متحدین آن را هدف قرار می‌دهد. نقش مرکزی عربستان سعودی در این ائتلاف نیز از اهداف حقیقی پنهان در پشت مبارزات برنامه‌ریزی شده علیه داعش حکایت دارد. سعودی‌ها از بزرگترین حامیان داعش بوده‌اند که با همکاری شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس و سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، سلاح و منابع مالی آنان را تأمین می‌ساختند. سپتامبر گذشته بود که دولت اوباما به علت عدم تصویب آغاز جنگ علیه سوریه مورد انتقاد شدید ریاض واقع شده بود. دولت ریاض برکناری اسد را اولین گام اساسی در جهت فروپاشی دولت‌های شیعه منطقه می‌داند.

نگرانی‌های موجود در محافل رسمی پیرامون دشواری در همکاری با مخالفین "میانه‌رو" دولت سوریه به عنوان ارتشی نیابتی برای تقابل با داعش بیش از هر چیز نشان از این واقعیت است که تقریباً هیچ گروه مخالف عملیاتی با این مختصات در سوریه وجود ندارد. نیویورک‌تایمز در مقاله‌ای که روز جمعه به چاپ رسید، اذعان داشت که نیروهای "شورشی" مدنظر واشنگتن که لقب "میانه‌رو" را یدک می‌کشند، در بسیاری از موارد نگرش‌های افراطی مشترکی با نیروهای داعش دارند. حتی شبه‌نظامیان سکولار نیز کم‌وبیش دوشادوش جبهه النصره، شاخه سوری القاعده می‌جنگند که از سوی وزارت خارجه ایالات متحده به عنوان سازمانی تروریستی شناخته شده است. «آرون لوند» تحلیل‌گر موقوفه کارنگی برای صلح بین‌الملل می‌گوید: "نمی‌توان گروه شورشی سکولار و پاکیزه‌ای یافت که به حقوق بشر احترام گذاشته و برای همکاری با ما حاضر و آماده باشد. چرا که اصلاً چنین گروهی وجود خارجی ندارد." «رایان کراکر» سفیر سابق ایالات متحده در عراق و سوریه، نیز بر این باور است که "ما باید هر آن‌چه در توان داریم انجام دهیم تا مخالفین سوری که عضو داعش نیستند را شناسایی کنیم. صادقانه بگویم که هیچ سرنخی برای موفقیت در این کار نداریم." دلیل این امر آن است که شورش‌ها علیه دولت اسد که توسط واشنگتن و متحدینش تجهیز و تأمین می‌شوند، در حقیقت یک جنبش واکنشی و حمایت‌شده از سوی امپریالیسم جهانی‌ست که به تسلط نیروهای وابسته به القاعده، و داعش به منزله قدرتمندترین آنان درآمده است.

جنگی که طرح اجرایی آن به تازگی اعلام شده است، محصول برنامه‌ریزی فشرده دولت آمریکا از زمان شکست در برپایی جنگ در سپتامبر گذشته است. کنار‌گیری بریتانیا از آن جنگ قریب‌الوقوع سبب شد تا آمریکا در تقویت یک پشتیبانی مطمئن بین‌المللی برای جنگ ناتوان بماند. واشنگتن نیز، تا اندازه‌ای به علت مخالفت روسیه با جنگ و امکان گسترش مناقشات، دستخوش دودستگی بود. عملیات نظامی نیز تقریباً هیچ‌گونه حمایتی از سوی افکار عمومی به همراه نداشت. این داعش بود که به آسانی شرایط را برای ازسرگیری تلاش‌های همه‌جانبه واشنگتن به منظور آغاز جنگ علیه سوریه فراهم آورد. از جمله آن‌که به دستگاه تبلیغاتی ایالات متحده اجازه داد تا دست‌کم به طور موقت و با بهره‌گیری از تصاویر سبعانه سربریدن خبرنگاران آمریکایی، احساسات ضدجنگ را تلطیف کند.

دسامبر 2013 نقطه آغاز تظاهرات و اعتراضات حمایت‌شده از سوی ایالات متحده و آلمان در کی‌یف بود که به رهبری نیروهای نئوفاشیست و مسلح اسووبودا، پس از دو ماه به سقوط دولت حامی روسیه و روی کار آمدن یک رژیم تندرو و مخالف آن کشور انجامید. از آن پس، واشنگتن همواره درصدد بوده است تا برای منزوی کردن مسکو، رویارویی حاصله را به یک کشمکش نظامی بدل سازد. جای تردید نیست که این تلاش‌های جنگ‌افروزانه و بحران‌آفرین علیه روسیه عمیقاً وابسته به طرح‌های جنگی برای مقابله با سوریه، تنها متحد آن کشور در جهان عرب است. جنگ نوپا علیه داعش در واقع بر تشدید تعرضات امپریالیستی ایالات متحده در سرتاسر خاورمیانه و فراسوی آن دلالت دارد. آنتونی کوردزمن، از تحلیل‌گران برجسته مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل، یک روز پس از سخنرانی چهارشنبه‌شب اوباما، طرحی کلی از چشم‌انداز طبقه حاکم آمریکا برای جنگی دائمی ترسیم کرد که در نهایت به درگیری‌های نظامی با روسیه و چین هسته‌ای منتهی خواهد شد. کوردزمن می‌نویسد: "تهدید جدی جهادگرایی و افراط‌گرایی خشونت‌آمیز برای سال‌ها هم‌چنان پایدار باقی خواهد ماند. این جنگ شاید در یک مکان مشخص به طول نیانجامد، اما به نظر می‌رسد ظهور ناآرامی‌های خشونت‌آمیز دیگر نه یک استثناء، بلکه یک قاعده خواهد بود."

چرخش به سوی یک جنگ بی‌پایان تنها وقتی واجد معنا خواهد بود که به زمینه تاریخی گسترده آن توجه داشته باشیم. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی درست مقارن با جنگ اول خلیج‌فارس در ابتدای دهه نود میلادی به وقوع پیوست؛ جنگی که نشان‌گر شیوع موج جدیدی از امپریالیسم در سطح بین‌المللی بود. جهان در دهه‌های بعد، یکی پس از دیگری، شاهد حملات نظامی و جنگ‌های امپریالیستی ایالات متحده بوده است. امپریالیسم با از بین بردن اتحاد جماهیر شوروی به مثابه یک عامل بازدارنده، ماهیت خود را به وضوح آشکار ساخته و در پی تحمیل صورت‌بندی جدیدی از استعمارگری‌ست. اداره منابع وسیع انرژی در خاورمیانه و تبدیل ساختن منطقه به عرصه‌ نظامی و سیاسی بینابینی برای ادامه روند چپاول و کشورگشایی‌ در سرتاسر جهان، همان دستورکار بنیادینی‌ست که امروز، همانند 23 سال پیش در جنگ خلیج‌فارس، محرک طبقه حاکم آمریکا است.